predecay
پیشپوسیدگی، مرحلهای در فرآیند پوسیدگی که قبل از شروع واقعی پوسیدگی ظاهر میشود.
predeceaser
پیشمرده به شخصی اطلاق میشود که قبل از شخص دیگری جان خود را از دست میدهد.
predeceive
پیشفریب دادن یعنی کسی را به نوعی فریب دادن قبل از وقوع واقعیت.
predeceived
پیشفریبیدگی وضعیت فریب خوردن یا طعمه قرار گرفتن پیش از واقعیت است.
predeceiver
پیشفریبکار به شخصی اطلاق میشود که به طور خاص دیگران را قبل از واقعیت فریب میدهد.
predeceiving
پیشفریب دادن عمل فریب دادن افراد قبل از اینکه حقیقت مشخص شود.
predeception
فریب پیشین، نوعی فریب است که قبل از واقعی شدن یک وضعیت یا رویداد اتفاق میافتد.
predecess
پیشینیان، شخص یا چیزی که قبل از دیگری وجود دارد.
predecession
قبل از تصمیمگیری به بررسی و تحلیل اطلاعات مربوط اشاره دارد.
predecessorship
پیشینشناسی، تأثیر و نقش کسانی که قبلاً در یک موقعیت بودهاند.
predecide
پیش تعیین کردن، به معنای تصمیمگیری قبل از وقوع یک رویداد است.
predeciding
پیش تصمیمگیری، به معنای انتخاب و تعیین گزینهها قبل از تصمیم نهایی است.
predecision
پیشتصمیم به معنای تصمیمی است که قبل از بررسی کامل یا رسمی یک موضوع گرفته میشود.
predecisive
پیشتصمیمی به معنای اقداماتی است که قبل از اتخاذ تصمیم نهایی انجام میشود.
predecisively
پیشتصمیمی به معنای انجام کارها به گونهای است که تصمیمات در آینده را تحت تأثیر قرار دهد.
predeclaration
پیشاعلام به معنای اعلامی است که قبل از یک رویداد یا جلسه رسمی انجام میشود.
predeclare
پیشاعلام کردن به معنای اعلام کردن یک موضوع یا نیت قبل از انجام آن است.
predeclared
پیشاعلام شده به معنای آن است که یک هدف یا استراتژی قبلاً و به طور رسمی اعلام شده است.
predeclaring
پیشاعلام کردن، به معنای اعلام جهت یا نیت قبل از وقوع یک وضعیت یا رویداد.
predeclination
پیشکاهش، به معنای کاهش یا تغییر در موقعیت یا مسیر چیزی قبل از وقوع.
predecline
پیشکاهش، به معنای رد یا رد کردن چیزی قبل از وقوع یک اتفاق.
predeclined
پیشکاهششده، به معنای اعلام رد شدن یک درخواست یا پیشنهاد قبل از بررسی.
predeclining
پیشکاهش، به معنای عمل رد کردن یا کم کردن چیزهایی قبل از ورود به یک موقعیت.
predecree
پیشدستور، به معنای صدور دستور یا قانونی قبل از اجرای یک سیاست یا عمل.
predecreed
از قبل تعیینشده، به معنای چیزی است که قبلاً مشخص و مقرر شده باشد.
predecreeing
عمل تعیین چیزی پیش از وقوع، به معنای گذاشتن یک قاعده یا قانون قبل از زمان اجرایش.
predecrement
عمل کاهش مقدار یک متغیر قبل از استفاده از آن، بهطور خاص در زبانهای برنامهنویسی.
prededicate
به معنای اعلام یا توضیح شرایط یا پیشفرضهایی قبل از ورود به بحث.
prededicated
به معنای تعیین و پیشگویی چیزی براساس شرایط یا اصول قبلی.
prededicating
عمل مشخص کردن شرایط یا فرضیات قبل از بحث یا نتیجهگیری.
prededication
پیشدعوت به معنای مطرحکردن یا اشاره به موضوعی قبل از بیان اصلی آن است.
prededuct
پیشکسر کردن به معنای کاهش یا کم کردن یک مبلغ از کل مبلغ است.
prededuction
پیشکسر کردن به معنای کم کردن مقدار مالی از یک مجموع است که معمولاً قبل از محاسبات اصلی انجام میشود.
predefault
پیشفرض به معنای تنظیمات یا انتخاباتی است که به صورت پیشفرض به کار میروند.
predefeat
شکست پیشاز موعد به معنای ناکامی یا عدم موفقیت قبل از وقوع یک رویداد است.
predefect
نقص پیشاز موعد به معنای هر نوع ایراد یا اشکالی است که قبل از تولید نهایی شناسایی میشود.
predefective
اصطلاحی برای اشاره به قسمتهای معیوب یا خراب که قبل از بروز مشکل شناسایی شدهاند.
predefence
جلسه یا فرآیند آمادگی قبل از دفاع نهایی یک پروژه یا تحقیق.
predefend
عمل آمادهسازی و تمرین برای دفاع از ایدهها یا پروژهها پیش از رویداد اصلی.
predefense
روالی که قبل از دفاع از یک پروژه برای اطمینان از آمادگی اجرا میشود.