propupa
مرحله‌ای در زندگی حشره که طی آن حشره به دور خود پیله‌ای می‌سازد.
propupal
مربوط به مرحله پیله‌ای در چرخه زندگی حشرات.
propurchase
پروپراچس یعنی خرید کردن به صورت رسمی و با تمام جزئیات و مدارک لازم، به ویژه در مورد کالاهای با ارزش بالا.
propus
پروپوس به معنای نوعی مراسم یا سرود و یا نوع خاصی از رویداد است که اغلب در اجتماعات انجام می‌شود.
propwood
پروپود به چوب‌هایی اشاره دارد که دارای ویژگی‌های خاصی هستند و معمولاً در صنعت ساخت و ساز و مبلمان استفاده می‌شوند.
proquaestor
پروکواستور به کسی اشاره دارد که مسئولیت‌های مالی و بودجه را در سازمان‌ها بر عهده دارد.
proracing
پرو ریسینگ به مسابقات حرفه‌ای اتومبیل‌رانی اشاره دارد که با تیم‌ها و رانندگان معتبر برگزار می‌شود.
prorailroad
پرو ریلروت به سیستم‌های راه‌آهن حرفه‌ای اشاره دارد که در حمل و نقل مسافران و کالاها فعالیت می‌کنند.
prorata
prorata به معنای تقسیم نسبت به یک مقدار کل است.
proratable
proratable به معنای قابلیت تقسیم بر اساس سهم است.
prorater
prorater شخص یا ابزاری است که هزینه‌ها را بر اساس نسبت‌ها محاسبه می‌کند.
proration
proration به معنای تقسیم عادلانه هزینه‌ها یا مقدارها نسبت به زمان یا سهم است.
prore
prore به معنای فردی است که در زمینه ویراستاری و نقد متون تخصص دارد.
proreader
proreader به معنای منتشر کننده‌ای است که متن‌ها را قبل از انتشار مرور و اصلاح می‌کند.
prorealism
پرو رئالیسم، مکتبی در هنر که برجسته‌سازی نمایش واقعیات در آثار هنری را هدف قرار می‌دهد.
prorealist
هنرمندی که به نمایش واقعیت در آثار هنری خود اهمیت می‌دهد.
prorealistic
سبکی در هنر که به نمایش دقیق واقعیت‌ها و جزئیات پرداخت می‌کند.
proreality
تمرکز بر واقعیت‌هایی که قابل مشاهده و لمس هستند.
prorean
واژه‌ای که ممکن است به صورت خاص در زمینه‌های خاص مورد استفاده قرار گیرد.
prorebate
کسر یا تخفیف برای جبران هزینه‌ها.
prorebel
حامی شورش، فردی که از شورش و قیام حمایت می‌کند.
prorecall
حمایت از استیضاح، تلاش برای اخراج یک مقام تعیین شده از سمتش.
proreciprocation
تعاملی بودن، واکنش یا پاسخی متقابل به اقدام یا احساس دیگران.
prorecognition
شناسایی حمایت، فرآیند تأیید و رسمیت بخشیدن به حقوق یا عقاید یک گروه.
proreconciliation
صلح‌آمیزی، فرآیند به توافق رساندن افراد یا گروه‌ها بعد از یک درگیری.
prorector
معاون رئیس، فردی که به‌عنوان معاون مسئولیت‌های نظری و اجرایی را عهده‌دار است.
prorectorate
پروکتوریت، بخشی از مدیریت دانشگاه است که به کمک پروکتور، در اداره و برنامه‌ریزی کمک می‌کند.
proredemption
پروکشف، به معنی بازخرید یا واگذاری اعتبار به معامله و دارایی‌ها اشاره دارد.
proreduction
پروکاهش به معنای کاهش مقادیر یا میزان چیزی به صورت برنامه‌ریزی شده اشاره دارد.
proreferendum
پرورفراندوم به معنای رأی‌گیری عمومی و مستقیم در مورد موضوعات خاص سیاسی یا قانونی است.
proreform
پروفرم به معنی اصلاحات برنامه‌ریزی شده در سیستم‌های اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی است.
proreformist
پروفرمیست به کسانی اطلاق می‌شود که به دنبال اصلاحات و بهبود در سیستم‌ها هستند.
prorefugee
حامی پناهندگان به معنای حمایت و تشویق به حقوق و نیازهای کسانی است که به دلیل جنگ، آزار و شرایط دیگر مجبور به ترک کشور خود شده‌اند.
proregent
سرپرست به معنای فردی است که به نمایندگی از یک حاکم یا مقام دیگر وظایف حکومت را انجام می‌دهد.
prorelease
عرضه رسمی به معنای انتشار و معرفی یک محصول یا خدمات جدید به صورت رسمی و عمومی است.
proreptilia
پروزقزاغ به دسته‌ای از خزندگان اشاره دارد که شامل گونه‌های مختلفی از آن‌ها است.
proreptilian
طرفدار خزندگان به نظریه‌ها یا اعتقاداتی اشاره دارد که مرتبط با خزندگان، به ویژه در متون اساطیری و علمی تخیلی هستند.
proreption
پروزیدگی به معنای درک و فهم تجربیات فردی و ادراکات او از محیط پیرامونش است.
prorepublican
طرفدار جمهوری‌خواهان به شخصی اطلاق می‌شود که به اصول و ارزش‌های حزب جمهوری‌خواه آمریکا اعتقاد دارد.
proresearch
طرفدار پژوهش به افرادی اطلاق می‌شود که از تحقیقات علمی و توسعه علم به نحو مثبت حمایت می‌کنند.