puboprostatic
لیگامانی که بین استخوان پوبیس و غده پروستات در بدن انسان ارتباط برقرار میکند.
puborectalis
عضلهای در ناحیه لگن که به کنترل حرکات روده کمک میکند و از انقباض و ریلکسیشن در هنگام دفع مدفوع استفاده میشود.
pubotibial
لیگامانی که استخوان لگن را به تیبیای پای مرتبط میسازد و در حرکات پا مؤثر است.
pubourethral
لیگامانهایی که از حالب حمایت میکنند و در سیستم ادراری قرار دارند.
pubovesical
منطقهای که بین استخوان لگن و مثانه قرار دارد و در عملکرد طبیعی مثانه مؤثر است.
puca
موجودی در folklore که میتواند دوست یا دشمن افراد باشد و در داستانهای محلی یافت میشود.
puccini
آهنگساز نامی ایتالیایی که بسیاری از اپراهای معروف را نوشته و تأثیری بزرگ در موسیقی اپرا داشته است.
puccinia
پوسچینیا، یک جنس از قارچ ها است که معمولاً بر روی گیاهان حمله میکند و باعث بیماریهای گیاهی میشود.
pucciniaceae
پوسچینیاسه، خانوادهای از قارچ ها است که شامل تعدادی از قارچهای زنگی میشود.
pucciniaceous
پوسچینیاسه، به قارچ هایی اطلاق میشود که به خانواده پوسچینیاسه تعلق دارند.
puccinoid
پچینوئید، به گونهای از قارچها اطلاق میشود که ویژگیهای خاصی مشابه با قارچهای پوسچینیاسه دارد.
pucelage
پوشلاژ، به قسمت نرم و جوان یک گیاه اطلاق میشود که معمولاً در مراحل اولیه رشد دیده میشود.
pucellage
پوشلاج، به مرحلهای از رشد گیاه اطلاق میشود که در آن گیاه در حال تغییر و توسعه است.
pucellas
پوسلها، به معنای دختران کوچک یا نوجوانان در برخی متون ادبیاست.
pucelle
پوسل به معنای دختر یا دختر جوان در زبان فرانسه است.
puceron
پوسرون، به معنای آفت کوچک و معمولی که به گیاهان آسیب میزند.
puces
پوزهها به معنی حشرات کوچک و انگلی هستند که پوست را سوراخ میکنند.
puchanahua
پچانهوا در فرهنگهای بومی به معنای مقدس و محترم استفاده میشود.
puchera
پچرا به معنای محلی است که در آن محصولات سنتی به فروش میرسد.
pucherite
پوشریت، ماده معدنی با ترکیب خاصی که در برخی از سنگها وجود دارد و نوعی از کانیها محسوب میشود.
puchero
پوچرو، یک نوع خورش یا سوپ که معمولاً از گوشت و سبزیجات تهیه میشود و غذایی محبوب در برخی فرهنگها است.
puckball
پک بال، بازیای که با یک توپ کوچک انجام میشود و نوعی شبیه به هاکی است و اغلب توسط نوجوانان و کودکان بازی میشود.
puckerbush
پکر بوش، گیاهی خاردار که غالباً در مناطق وحشی رشد میکند و میتواند برای عبور از آن مشکل باشد.
puckerel
پکرل، نوعی ماهی که به خاطر طعم و ویژگیهای خاصش در غذاها محبوب است.
puckerer
پکرر، مادهای که در غذا ایجاد طعم و بافت خاصی میکند و معمولاً به غذاهای ترش یا تند مرتبط است.
puckerers
پکرها، افرادی هستند که لبهای خود را به حالت خاصی برمیدارند، معمولاً به سبب چشیدن طعمهای ترش یا غیرمعمول.
puckery
ترش، به وصف طعم یا مزهای گفته میشود که باعث میشود لبها به شکل خاصی جمع شوند.
puckerier
به معنای دارای طعم ترشتر، به طور مشخصتر از حالت معمولی.
puckeriest
به معنای ترشترین، به خصوص برای مقایسه با دیگر طعمها یا مزهها.
puckermouth
انحنای خاص لبها به سمت داخل که معمولاً نتیجه چشیدن یک طعم ترش است.
puckfist
دست گره کرده به نشانه اراده یا عزم، معمولاً در شرایط رقابتی یا پرچالش.
puckfoist
پَکفویست کردن، به معنای واگذار کردن یا منتقل کردن مسئولیت به دیگران به طور غیرمستقیم است.
puckishly
با روحیه و رفتار شیطانصفتانه و بازیگوشانه، به گونهای که به نظر میرسد فردی باهوش و دلربا است.
puckishness
خصوصیت یا رفتار بازیگوش و شیطنتآمیز که معمولاً باعث خنده و شادی میشود.
puckle
تودهای یا مقدار زیادی از چیزهایی که با هم جمع شدهاند، معمولاً به صورت گِرد یا برآمده.
pucklike
شبیه به پَک، به طور خاص در مورد اشیاء که فرم گرد و صاف دارند.
puckling
فرز و چابک، به ویژه در اشاره به یک شیء یا فردی که شبیه به یک پَک کوچک است.
puckneedle
پک نیدل، ابزاری برای کارهای دقیق و ظریف در صنایع مختلف.
puckrel
پک رل، شیء کوچک و گرد، که ممکن است در بازیها یا سرگرمیها استفاده شود.
pucksey
پکسی، یک شیء خاص در برخی از جمعآوریها یا بازیها.