معنی فارسی puckery

B1

ترش، به وصف طعم یا مزه‌ای گفته می‌شود که باعث می‌شود لب‌ها به شکل خاصی جمع شوند.

Having a taste that causes a puckering or tightening sensation in the mouth, typically sour.

example
معنی(example):

میوه‌ی ترش بیش از حد برای سلیقه‌ام پکر بود.

مثال:

The puckery fruit was too sour for my taste.

معنی(example):

بیشتر غذاهای پکر می‌توانند باعث شوند که صورتتان جمع شود.

مثال:

Most puckery foods can make you scrunch your face.

معنی فارسی کلمه puckery

: معنی puckery به فارسی

ترش، به وصف طعم یا مزه‌ای گفته می‌شود که باعث می‌شود لب‌ها به شکل خاصی جمع شوند.