sacrolumbar
ناحیه‌ای که به استخوان ساکروم و خارجی ریشه‌های لومبار مربوط می‌شود.
sacropectineal
منطقه‌ای در آناتومی لگن که به نواحی ساکروم و پکتین مرتبط است.
sacroperineal
منطقه‌ای در آناتومی که شامل ساکروم و ناحیه پری‌نیال می‌باشد.
sacropictorial
نمایی که در آناتومی ساکروم و تصاویر مرتبط، برای تشخیص خطاهای جسمی استفاده می‌شود.
sacroposterior
منطقه‌ای که به ساکروم و قسمت پشتی بدن مرتبط است.
sacropubic
چند زاویه‌ای که بین ساکروم و ناحیه پوبیک شکل می‌گیرد.
sacrorectal
فضای موجود بین ساکروم و رکتوم در آناتومی انسان.
sacrosanctity
قدسیت، چیزی که قابل نقض و دست‌خوش تغییر نیست و باید به شدت محترم شمرده شود.
sacrosanctness
قدسیت، وضعیتی که در آن چیزی باید به شدت محافظت شود و مبارزه با تغییر در آن غیرمجاز است.
sacrosciatic
ساکرواسکیاتیک، اصطلاحی در آناتومی که مربوط به نواحی لگنی و اتصال استخوان‌ها به یکدیگر اشاره دارد.
sacrosecular
ساکروسکولار، مرتبط با جامعه‌ای که در آن مقدسات و دنیوی بودن به نوعی در کنار هم قرار دارند.
sacrospinal
ساکرواسپینال، مرتبط با ناحیه‌ای از بدن که شامل ناحیه ساکروم و ساختارهای ستون فقرات است.
sacrospinalis
ساکرواسپینالیس، عضله‌ای در ناحیه پشت که در حفظ تعادل و وضعیت بدن نقش دارد.
sacrospinous
لیگامان ساکرواسپینوس یک بافت همبند در ناحیه لگن است که بین استخوان ساکروم و استخوان ایلیوم قرار دارد.
sacrotomy
ساکروماتومی، عمل جراحی برای برش و دسترسی به ناحیه ساکروم است.
sacrotuberous
لیگامان ساکروتوبروس یک بافت همبند است که بین استخوان ساکروم و استخوان ایلیوم قرار دارد.
sacrovertebral
ساکروورتبرال به ساختارها و زوایای بین استخوان ساکروم و مهره‌های پایینی اشاره دارد.
sadachbia
سادچبیا در فرهنگ‌های مختلف به عنوان یک موجود افسانه‌ای و آسمانی شناخته می‌شود.
sadalmelik
سادالملیک یک ستاره در صورت فلکی اکویدا است که به خاطر درخشندگی و موقعیتش شناخته شده است.
sadalsuud
سادلسود یک ستاره در صورت فلکی دلو است و به دلیل brightness زیاد خود شناخته می‌شود.
sadaqat
صدقات به کمک‌های مالی و غیرمالی گفته می‌شود که برای افراد نیازمند در جامعه انجام می‌گیرد.
saddeningly
به‌طرز ناراحت‌کننده، به حالتی اشاره دارد که موجب اندوه و ناراحتی می‌شود.
saddhu
سدهو به عابدان غیرمعمولی اطلاق می‌شود که به جستجوی حقیقت و روشنایی می‌پردازند.
saddhus
سدهوها عابدانی هستند که به سبک زندگی تارک‌دنیا متعهد شده‌اند.
saddik
سَدِق به معنای راستگویی و صداقت در رفتار و گفتار است.
saddirham
سدیرهم، نوعی ارز نادر که در گذشته استفاده می‌شده و دارای اهمیت تاریخی است.
saddish
سدیش به معنای کمی ناراحت و غمگین است و می‌تواند اشاره به احساس افسردگی خفیف یا موقتی داشته باشد.
saddlebacked
کمرپشت به حالتی اشاره دارد که در آن موجودی دارای فرمی خاص و متناسب با زندگی در محیط‌های خاص است.
saddlebill
سردل‌پشت، نام یک نوع پرنده بزرگ با منقار خاص که در زیستگاه‌های آبی زندگی می‌کند.
saddlebow
کمان saddle به بخشی از زین اسب اشاره دارد که به حفظ و پشتیبانی سوارکار کمک می‌کند.
saddlebows
کمان‌های زین اشاره به انواع مختلف کمان در زین‌ها دارند که به سوارکاران کمک می‌کنند.
saddleleaf
گیاهی با برگ‌های شبیه به زین، که معمولاً در مناطق خاصی رشد می‌کند.
saddleless
بدون زین، اشاره به وضعیتی که در آن زین وجود ندارد.
saddlelike
دارای شکلی شبیه به زین، که ممکن است به اشیاء یا وسایل اشاره کند.
saddlemaker
فردی که زین‌ها را می‌سازد، معمولاً با مهارت در کار با چرم.
saddlenose
سوژه‌ای که به کوسه‌ای با پوزه مشخص اشاره دارد.
saddlesick
حالتی ناپسند که ممکن است بعد از سواری طولانی به وجود آید.
saddlesoreness
دردی که در ناحیه سینه یا کمر بر اثر استفاده طولانی از زین در سوارکاری ایجاد می‌شود.
saddlestead
قسمتی از زین که بر روی ناحیه کمر یا پشت اسب قرار می‌گیرد.
saddletree
قاب اصلی زین که شکل زین را تشکیل می‌دهد و بر روی آن پشتیبانی می‌شود.