salta
پرش کردن به معنای جهش سریع و ناگهانی از یک نقطه به نقطه دیگر است.
saltando
پرش کردن به معنای جست و خیز یا دویدن با اشتیاق و شادی است.
saltant
سالتانت به شخصی گفته میشود که در حال پرش یا رقص است و معمولاً حرکات شگفتانگیزی انجام میدهد.
saltarella
سالترلا به یک نوع رقص یا حرکت همراه با شادی و شادابی اشاره دارد.
saltary
سالتاری به وضعیتی اشاره دارد که به بهبود یا سلامت کمک میکند.
saltate
saltate به معنی پرش یا جست و خیز کردن است و به طور خاص در هنرهای نمایشی مورد استفاده قرار میگیرد.
saltativeness
saltativeness به معنی ویژگی پرشیدن یا جنب و جوش در حرکت است.
saltato
saltato به معنای تکنیکی در رقص است که شامل پرشهای خاص است.
saltator
saltator به معنای رقاص یا شخصی است که به صورت خاص در پرشها تخصص دارد.
saltatory
saltatory به مفهوم حرکات پرشی یا جستوخیزی اشاره دارد.
saltatoria
saltatoria به گروهی از حشرات برمیگردد که به دلیل جستوخیز معروف هستند.
saltatorian
سالتاتوری، مربوط به نوعی پرنده که به خاطر سبک خاص حرکت و پرشهایش شناخته میشود.
saltatoric
سالتاتوریک، مربوط به ویژگی یا الگویی که به نوعی پرش یا حرکت دینامیک اشاره دارد.
saltatorily
سالتاتورلی، به شیوهای که شامل پرش یا حرکت با چابکی باشد.
saltatorious
سالتاتوریوس، در رابطه با حرکات یا رفتارهایی که شامل پرش و جهش میشود.
saltatras
سالتاتراس، اشاره به نوعی موجود یا ساختار مرتبط با اکوسیستم دارد.
saltbrush
سالترش، نوعی گیاه که در مناطق خشک و نمکی رشد میکند.
saltcat
سالکت، نوعی از حیوانات کوچک که در نواحی ساحلی زندگی میکنند و معمولاً در محیطهای دریایی یافت میشوند.
saltcatch
سالتکچ، ابزاری برای جمعآوری ماهی یا سایر موجودات دریایی، طراحی شده برای سهولت در کارهای صیادی.
saltchucker
سالچاکر، وسیلهای برای پخش نمک به طور یکنواخت و مناسب برای استفاده در پخت و پز.
salteaux
سالتئو، شیوهای خاص از صید ماهی که معمولاً در مناطق دریایی اعمال میشود.
saltee
سالتی، نامی است برای ماهیانی که در آبهای شور زندگی میکنند و جزء منابع مهم اقتصادی هستند.
salten
سالتن به شرایطی اشاره دارد که در آن مواد غذایی به ویژه ماهی، با نمک verarbeitet میشود تا برای مدت طولانیتری حفظ شود.
salteretto
سالترتو، یک ظرف کوچک برای نگهداری نمک که معمولاً در هنگام غذا کشیده میشود.
saltery
سالتر، مکانی برای تولید نمک که به صنعت نمکسازی مربوط میشود.
saltest
سالترین، به معنای بیشترین مقدار نمک یا شور بودن.
saltfat
چربی نمک، نوعی چربی که به طعم نمکین غذاها اضافه میکند.
saltfoot
پای نمکی، احساسی که پس از تماس با نمک دریا ایجاد میشود.
salthouse
خانه نمک، مکانی که در آن نمک از دریا استخراج و فرآوری میشود.
salticid
سالتیکید، که به نام عنکبوتهای پرشی نیز شناخته میشوند، خانوادهای از عنکبوتها هستند که توانایی پرش زیادی دارند و به طور عمده به خاطر دید فوقالعاده خود شناخته میشوند.
saltierra
سالتیرا به مناطقی اطلاق میشود که دارای شوری زیاد هستند و در آنها گیاهان و جانورانی خاص زندگی میکنند.
saltiers
سالتیئر به مناطقی اطلاق میشود که شوری زیادی دارند و ممکن است بر محیط اطراف خود تأثیرات جوی بگذارند.
saltierwise
سالتیروایی به معنای توجه به جوانب و عوامل شوری در شرایط مختلف است.
saltigradae
سالتیگریدائ خانوادهای از عنکبوتهاست که شامل گونههای پرشی و مختلفی میشود و رفتارهای آنها مورد تحقیق علمی قرار میگیرد.
saltigrade
سالتیگراد به عنکبوتهایی اطلاق میشود که توانایی پرش بسیار بالایی دارند و قادر به پریدن به مسافتهای طولانی هستند.
saltily
به شیوهای با طعنه یا کنایهآمیز صحبت کردن.
saltimbanco
شخصی که در خیابان یا بازار به نمایشهای سرگرمکننده میپردازد.
saltimbank
شخصی که در نمایشهایی پر از حرکات اکروباتیک و دلقک بازی شرکت میکند.
saltimbanque
شخصی که در خیابانها و مکانهای عمومی نمایش میدهد.