معنی فارسی saltimbankery
B2فعالیت یا شیوه کار سالتیمبانکها.
The art or practice of saltimbanco performance.
- NOUN
example
معنی(example):
سالتیمبانکری در جشنواره به شدت هیجانانگیز بود.
مثال:
The saltimbankery at the festival was thrilling.
معنی(example):
مشاهده سالتیمبانکری لبخند را بر روی صورت همه به ارمغان آورد.
مثال:
Witnessing the saltimbankery brought smiles to everyone's faces.
معنی فارسی کلمه saltimbankery
:
فعالیت یا شیوه کار سالتیمبانکها.