sillandar
سیلندر، اصطلاحی برای توصیف نقشهای بوروکراتیک در سازمانهای مختلف.
sillar
سیلر، مصالحی از سنگهای آتشفشانی که در ساخت و سازهای سنتی پرو به کار میرود.
sillcock
سلیکاک یک شیر آب است که معمولاً روی دیوار خارجی ساختمانها نصب میشود و به منظور تأمین آب برای فعالیتهای خارجی مانند آبیاری باغ یا شستشو استفاده میشود.
sylleptic
سلیپتیک به نوعی از بیان اشاره دارد که در آن یک کلمه یا عبارت میتواند به چندین برداشت متفاوت اشاره کند و اغلب باعث ابهام یا سردرگمی میشود.
sylleptical
سلیپتیکال به شکل یا وضعیتی اشاره دارد که در آن عباراتی با معانی متنوع به کار گرفته میشوند و میتوانند به گونههای مختلف تفسیر شوند.
sylleptically
به طور سلیپتیکالی به معنا یا طریقی اشاره دارد که در آن عبارات متعددی با معانی مختلف به کار میروند.
siller
سِیلر به شخصی اشاره دارد که مسئولیت و رهبری یک خانواده را بر عهده دارد و معمولاً در تصمیمگیریها نقش اصلی را ایفا میکند.
sillery
سلیری به محلی اشاره دارد که در آن رویدادهای فرهنگی و اجتماعی برگزار میشود و به نمایش سنتها و آداب و رسوم محلی پرداخته میشود.
sillers
سیلرها، تکیهگاههایی در ساخت و ساز هستند که معمولاً زیر پنجرهها قرار میگیرند.
sillibib
سیلیبیب یک شخصیت خیالی است که معمولاً در داستانهای کودکانه به تصویر کشیده میشود.
sillibibs
سیلیبیبها تعدادی از شخصیتهای خیالی هستند که در داستانهای کودکانه به تصویر کشیده میشوند.
sillibouk
سیلیبوک یک موجود خیالی است که در ادبیات به عنوان یک معما یا چالش مطرح میشود.
sillibub
سیلیباب یک دسر سنتی است که معمولاً از میوه و خامه تهیه میشود.
sillibubs
سیلیبابها نوعی دسر هستند که معمولاً در جشنها و مهمانیها سرو میشوند.
syllid
سیلید، نوعی کرم دریایی از خانواده سیلیده، که اغلب در آبهای اقیانوس زندگی میکند.
syllidae
خانواده سیلیده شامل کرمهای دریایی است که در سیستمهای اکولوژیک نقش مهمی دارند.
syllidian
سیلیدیان، متعلق به خانواده سیلیده و مشخصههای متمایزی دارند.
sillyhood
دوران بیمقتدری، زمانی که احساسات و رفتارهای احمقانه و سرگرمکننده در بین افراد شایع میشود.
sillyish
احساس یا رفتاری که کمی احمقانه یا مضحک است.
sillyism
سلیسم، نوعی تفکر شاد و بازیگوش که ایدههای خلاقانه و غیرمتعارف را تشویق میکند.
sillikin
سلیکین، نوعی کلاه یا تزئینی که به طور خاص و غیررسمی طراحی شده است و معمولاً حس شادی را منتقل میکند.
sillily
به طرز احمقانه یا خندهدار، بهگونهای که باعث تفریح یا خنده شود.
syllis
سیلیس، نوعی الگو یا طراحی که ممکن است به طور خاص و منحصر به فرد باشد.
sillyton
سیلیتون، منطقهای یا محیطی شادیبخش و سرگرمکننده که خنده و بازی را تشویق میکند.
sillock
سلیک، شخصیتی بازیگوش و شاداب که معمولاً دیگران را خوشحال میکند.
sylloge
سیلوگه، مجموعهای منسجم از اشیای تاریخی یا فرهنگی که معمولاً در یک نمایشگاه قرار داده میشود.
syllogisation
سیلوژیسیون، فرآیند ایجاد نتیجهگیری منطقی از دو پیشفرض.
syllogiser
سیلوژیست، شخصی که در زمینه استنتاج منطقی عمل میکند.
syllogist
سیلوژیست، شخصی که در علم منطق و استنتاج مشغول به کار است.
syllogistic
سیلوژیک، مربوط به استنتاج منطقی از یک یا چند استدلال.
syllogistical
سیلوژیکال، مربوط به یا دارای ویژگیهای استنتاج سیلوژیک.
syllogistically
به شیوهای که در آن استدلال با سه مرحله، شامل دو premiss و یک نتیجه، سازماندهی میشود.
syllogistics
شاخهای از منطق که به مطالعه و تحلیل استدلالهای قیاسی میپردازد.
syllogization
فرآیند جمعبندی یا ساختن یک استدلال قیاسی از دو یا چند فرض.
syllogizer
شخص یا نرمافزاری که به ساختن استدلالهای قیاسی پرداخته و کمک به یادگیری منطق میکند.
sillograph
ابزاری که به ثبت وقایع مرتبط با زمینلرزه و حرکتهای زمین میپردازد.
sillographer
شخصی که به تجزیه و تحلیل دادههای مرتبط با حرکات زمین و زمینلرزهها میپردازد.
sillographist
سیلوگرافیست، شخصی که به مطالعه علائم زودیاک و تأثیر آنها بر زندگی انسانها میپردازد.
sillometer
سیلومتر، ابزاری برای اندازهگیری عمق مایعات در مخازن.