معنی فارسی syllogistically
B1به شیوهای که در آن استدلال با سه مرحله، شامل دو premiss و یک نتیجه، سازماندهی میشود.
In a manner that uses syllogism, a form of reasoning where a conclusion is drawn from two premises.
- ADVERB
example
معنی(example):
استدلال به طور قیاسی ساخته شده بود و به یک نتیجه واضح منجر شد.
مثال:
The argument was constructed syllogistically, leading to a clear conclusion.
معنی(example):
او مشکل را به طور قیاسی توضیح داد تا به ما کمک کند بفهمیم.
مثال:
She explained the problem syllogistically to help us understand.
معنی فارسی کلمه syllogistically
:
به شیوهای که در آن استدلال با سه مرحله، شامل دو premiss و یک نتیجه، سازماندهی میشود.