stanks
بوی نامطبوع یا ناخوشایند که به طور معمول از مواد فاسد یا کثیف منتشر میشود.
stanley
اَستَنی، نام یک فرد که به طور خاص به دوستی یا محبوبیت او اشاره دارد.
stanly
اَستَنی، نام خاصی که به شخصیتی با فضائل نیک اشاره دارد.
stannane
استنانی، ترکیبی شیمیایی که به عنوان یک ماده در واکنشهای شیمیایی کاربرد دارد.
stannate
استنات، ترکیبی شیمیایی که معمولاً در علم مواد و فناوریهای جدید مورد استفاده قرار میگیرد.
stannator
استناتور به فردی اطلاق میشود که به کار با قلع و محصولات قلع میپردازد.
stannel
استنل به نوعی پارچهی سبک و نازک اطلاق میشود که معمولاً برای تولید پوشاک استفاده میشود.
stanner
استنر به فردی گفته میشود که در کار با قلع تخصص دارد.
stannery
استنری به محلی گفته میشود که در آن قلع پردازش و تولید میشود.
stanners
استنرها به گروهی از افرادی اطلاق میشود که در زمینه کار با قلع تخصص دارند.
stannid
استنید به ترکیب یا مادهای گفته میشود که حاوی قلع باشد.
stannide
استانید به ترکیباتی اطلاق میشود که شامل قلع و یک عنصر دیگر با خاصیت الکترونگاتیو بیشتر هستند.
stanniferous
مواد استانیفرس به موادی گفته میشود که حاوی قلع هستند.
stannyl
گروه استانیل به گروههای شیمیایی حاوی قلع گفته میشود.
stannite
استانیت به یک ماده معدنی گفته میشود که قلع و مس را به صورت عمده شامل میشود.
stannites
استانیتها به گروهی از مواد معدنی اشاره دارند که دارای ویژگیهای مشابه استانیت هستند.
stanno
استانو به ترکیباتی اشاره دارد که شامل قلع در ساختار شیمیایی خود هستند.
stannotype
نوع قلع، نوع خاصی از قلع که در شیمی و مواد استفاده میشود و به تعیین ویژگیهای ماده کمک میکند.
stannoxyl
استنیتوکسید، ترکیبی از قلع با خاصیتهای شیمیایی ویژه که در واکنشهای شیمیایی کاربرد دارد.
stannum
استنوم، نام لاتین قلع که به عنوان یک عنصر در جدول تناوبی شناخته میشود.
stannums
قلعها، اشکال مختلف از عنصر قلع که در تحقیقات و صنعت مورد استفاده قرار میگیرند.
stantibus
استانتبوس، اصطلاحی در حقوق که به مواد و شرایط خاص قانون اشاره دارد.
stanzaed
بخشبندیشده، به سبکی از شعر اشاره دارد که در آن شعر به قسمتهای مجزا تقسیم میشود.
stanzaic
سبک یا فرم شعری که به صورت بندهای مجزا و مشخص تقسیمبندی شده است.
stanzaical
مربوط به اشعار یا نوشتارهای بندبند و متناسب با لحن و وزن خاصی.
stanze
واژهای ایتالیایی که به بندها یا قسمتهای جداگانه شعر اشاره دارد.
stanzo
اصطلاحی که در موسیقی و شعر به معنای بند یا بخش خاصی به کار میرود.
stap
ابزاری برای چسباندن یا متصل کردن اجسام به هم، به ویژه صفحات کاغذی.
stapedectomy
استاپدکتومی، یک روش جراحی که در آن استخوان کوچک استاپس در گوش میانی برداشته میشود تا امکان بهبود شنوایی برای بیمار فراهم شود.
stapedes
استاپدها، استخوانهای کوچکی در گوش میانی هستند که نقش مهمی در انتقال صدا دارند.
stapedez
استاپدز، یک اصطلاح نادرست که ممکن است در کاربردهای پزشکی به چشم بخورد.
stapediform
پروسه استاپدیفرم، یک ساختار استخوانی است که شباهتی به استخوان استاپس دارد.
stapediovestibular
مفصل استاپدیوزتیبولار، مفصلی که از استاپس به سیستم وستیبولار متصل میشود.
stapedius
ماهیچه کوچکی در گوش میانی که به تنظیم و کنترل صدا کمک میکند.
staphyle
نوعی گیاه با گلها و میوههای قابل توجه.
staphylea
گیاهی که به خاطر گلها و میوههایش شناخته میشود.
staphyleaceae
خانوادهای از گیاهان شامل استافیلئا و دیگر گونههای مشابه.
staphyleaceous
به گیاهانی اشاره دارد که متعلق به خانواده استافیلئا هستند.