oppression
سرکوب، به معنای محدود کردن یا تحت فشار قرار دادن گروهی از افراد به طوری که قادر به استفاده از حقوق و آزادی‌های خود نباشند.
oppressive
سرکوبگر، به شرایط یا قوانینی اطلاق می‌شود که آزادی‌ها و حقوق افراد را محدود کرده و بر آن‌ها فشار وارد کند.
oppressor
ستمگر، کسی یا چیزی که به صورت ظالمانه، بر یک گروه یا فرد تسلط دارد و حقوق آنها را نادیده می‌گیرد.
opprobrious
نابهنجار، توهین‌آمیز یا خجل‌آور، به ویژه در مورد سخنان یا اعمالی که با انتقاد شدید یا تحقیر همراه است.
opprobrium
نفرت عمومی، ننگ یا بازخورد منفی شدیدی که به خاطر رفتار یا اظهارات بطور عام قابل قبول نیست، به فرد تعلق می‌گیرد.
oppugn
اعتراض کردن یا به چالش کشیدن، به ویژه به دلایل یا استدلال‌های مطرح شده از سوی دیگران.
oppugnant
متضاد، متناقض، به معنای وجود تناقض یا مخالفت میان دو یا چند دیدگاه یا ایده.
op shop
فروشگاه خیریه، جایی که اقلام دست دوم برای فروش گذاشته می‌شود و درآمد آن معمولاً برای اهداف خیریه استفاده می‌شود.
opsimath
اوپسیمات، کسی است که در سنین بالاتر شروع به یادگیری می‌کند و به آموزش و دانش علاقه دارد.
opsin
اوپسین، خانواده‌ای از پروتئین‌های حساس به نور در سلول‌های شبکیه است که در بینایی نقش دارند.
opsonin
اوپسونین، مولکولی است که با علامت‌گذاری پاتوژن‌ها باعث سهولت در شناسایی و بلع آن‌ها توسط سلول‌های ایمنی می‌شود.
opsonize
اوپسونیزه کردن یعنی پوشاندن پاتوژن‌ها با مولکول‌های خاص تا شناسایی و بلع آنها توسط سلول‌های ایمنی آسان‌تر شود.
optant
اوپتنت، فردی است که از میان گزینه‌های موجود یکی را انتخاب می‌کند.
optative
حالت آرزو در زبان‌شناسی، حالتی از فعل است که برای بیان آرزو، امید یا خواسته‌ها استفاده می‌شود.
optic
مربوط به بینایی یا چشم، و معمولا به استفاده از نور یا روش‌های بصری اشاره دارد.
optical
مربوط به ویژگی‌ها و رفتار نور یا بینایی، به ویژه در زمینه تجهیزات و تکنیک‌های نوری.
optical activity
فعالیت نوری، پدیده‌ای است که در آن یک ماده، نور قطبیده را به یک سمت می‌چرخاند و به آن خاصیت کایرالیسمی گفته می‌شود.
optical art
هنر نوری، سبکی از هنر است که به ایجاد اثرات بصری متکی است و بینندگان را به درک بهتر از وضعیت بصری و بصری تحریک می‌کند.
optical axis
محور نوری، خطی است که از مرکز یک سیستم نوری عبور می‌کند و در مسیر نور تأثیرگذار است.
optical bench
میز نوری، یک ابزار علمی است که برای انجام آزمایش‌ها و تحقیقات علمی در زمینه نور و اپتیک استفاده می‌شود.
optical brightener
مواد روشن‌کننده نوری، ترکیبات شیمیایی هستند که به منظور افزایش درخشندگی رنگ‌ها و سفید کردن لباس‌ها در شوینده‌ها به کار می‌روند.
optical character recognition
شناسایی نوری کاراکترها، تکنولوژی‌ای است که طی آن متن‌های چاپی با استفاده از نرم‌افزارها به متن دیجیتال تبدیل می‌شوند.
optical density
چگالی نوری، معیاری برای سنجش میزان نور absorbed شده و توانایی یک ماده برای جلوگیری از عبور نور از آن است.
optical double
دابل نوری، پدیده‌ای است که در آن دو تصویر همزمان از یک شیء در اثر انکسار نور ایجاد می‌شود.
optical fibre
فیبر نوری، یک رشته نازک و انعطاف‌پذیر از شیشه یا پلاستیک است که برای انتقال داده‌ها از طریق نور استفاده می‌شود.
optical glass
شیشه‌ای که خواص اپتیکی خاصی دارد و در ساخت لنزها و دیگر ابزارهای نوری استفاده می‌شود.
optical illusion
پدیده‌ای که در آن مغز به گونه‌ای اشتباه می‌بیند که باعث می‌شود تصاویر، واقعیات را تغییر دهد.
optical isomer
نوعی ایزومر که تصویر آینه‌ای یکدیگر هستند و خواص شیمیایی مشابهی دارند اما خواص نوری متفاوتی دارند.
optical microscope
ابزاری نوری که برای بزرگنمایی تصاویر نمونه‌ها و مشاهده جزئیات میکروسکوپی استفاده می‌شود.
optical path
مسیر طی شده توسط پرتوهای نوری هنگام حرکت از یک ماده به ماده دیگر.
optical rotation
تغییر در راستای پرتو نوری هنگام عبور از یک محلول چرخشی.
optical scanner
اسکنر نوری، دستگاهی است که برای خواندن متن و تصاویر از روی کاغذ و تبدیل آن‌ها به فرمت دیجیتال به کار می‌رود.
optic angle
زاویه نوری، زاویه‌ای است که در آن نور از یک محیط به محیط دیگر می‌رسد و تغییر جهت می‌دهد.
optic axis
محور نوری، خطی است که از مرکز لنز عبور کرده و به سمت فاصله کانونی آن می‌رود.
optic cup
فنجان نوری، ساختاری است در جریان توسعه چشم که نقش مهمی در شکل‌گیری شبکیه دارد.
optic disc
دیسک نوری ناحیه‌ای در شبکیه چشم است که الیاف عصبی در آنجا به عصب بینایی ملحق می‌شوند.
optician
اپتیک پزشک، فردی است که در ساخت و تطبیق عینک و سایر وسایل بینایی تخصص دارد.
optic lobe
لوب بینایی، بخشی از مغز که وظیفه پردازش اطلاعات بصری را به عهده دارد.
optic nerve
عصب بینایی، عصب مرتبط با حمل سیگنال‌های بصری از چشم به مغز.
optic neuritis
نوریت اپتیک، التهاب عصب بینایی که ممکن است منجر به درد و اختلال در بینایی شود.
optics
اپتیک، شاخه‌ای از فیزیک که به مطالعه نور و خواص آن می‌پردازد.
optic tract
مسیر بینایی، باندی از عصب‌ها که سیگنال‌های بصری را از لوب‌های بینایی به قسمت‌های دیگر مغز منتقل می‌کند.
optimally
بهترین یا مؤثرترین حالت انجام یک عمل یا رسیدن به یک نتیجه.
optimate
بهینه‌سازی یا ایجاد بهترین روش در انجام یک عمل.
optimific
یا ایجاد بهترین نتیجه یا اثر مثبت در یک وضعیت.
optimistically
خوش‌بینانه، به معنای داشتن امید یا نگرش مثبت نسبت به آینده یا وضعیت‌ها.
optimization
بهینه‌سازی، عمل یا فرآیند بهبود یک سیستم به بهترین وضعیت ممکن.
optimum
بهینه، بهترین یا مناسب‌ترین شرایط یا نتایج ممکن.
optional extra
ویژگی یا خدماتی که کسب آن ضروری نیست و مشتری می‌تواند آن را به انتخاب خود اضافه کند.
optionality
خصوصیت یا وضعیت انتخابی بودن، که در آن چیزی به انتخاب فردی بستگی دارد.