antaiva
آنتایوا، نام یک گیاه که در طب سنتی استفاده میشود.
antal
آنتال، اصطلاحی برای توصیف شخصی با مهارت ویژه.
antalgesic
آنتالژیک، به داروها یا روشهایی گفته میشود که درد را تسکین میدهند.
antalgic
آنتالژیک، به وضعیتی اطلاق میشود که به کاهش درد کمک میکند.
antalgics
داروهایی که برای کاهش یا از بین بردن درد تجویز میشوند.
antalgol
دارویی که به طور خاص برای تسکین درد استفاده میشود.
antalkali
مادهای که خاصیت قلیایی را کاهش میدهد.
antalkalies
موادی که خاصیت قلیایی را کاهش میدهند و در صنایع مختلف کاربرد دارند.
antalkalis
موادی که خاصیت قلیایی را کاهش میدهند و میتوانند در واکنشهای شیمیایی استفاده شوند.
antambulacral
آنتامبولاکرال به ساختار خاصی در خارپوستان اشاره دارد که در ارتباط با بدن آنهاست.
antanacathartic
آنتانااسه کاتاریک به فرآیند یا ابزاری اشاره دارد که به تمیز شدن احساسات کمک میکند.
antanaclasis
آنتانا کلاسیس به استفاده از یک کلمه در دو معنی متفاوت در یک جمله اشاره دارد.
antanagoge
آنتاناگوژه به ارائه نظری مثبت در مقابل نکته یا انتقادی منفی اشاره دارد.
antanandro
آنتانا به بحث در مورد نقشهای جنسیتی و خصوصیات مرتبط با آن اشاره دارد.
antanemic
آنتیانمی به درمان یا چیزی اشاره دارد که به کاهش کمخونی کمک میکند.
antapex
آنتاپکس، نقطهای در مقابل آریکس و در اصطلاحات جغرافیایی، دورترین نقطه از یک موقعیت خاص.
antapexes
چندین آنتاپکس، نقاط مختلفی هستند که در مقابل آریکسهای گوناگون واقع شدهاند.
antapices
آنتاپیس، جمع آنتاپکس که به نقاط مقابل آریکسهای مختلف اشاره دارد.
antapocha
آنتاپوچا، نوعی پوشش محافظ که در دنیای طبیعت یافت میشود.
antapodosis
در بلاغت به استفاده از ساختارهایی اشاره دارد که در آن یک قسمت از جمله به یک قسمت دیگر تضاد مییابد.
antapology
نوعی عذرخواهی است که در آن به طور غیرمستقیم از شخصی عذرخواهی میشود.
antapoplectic
به حالت عصبانیت و خشم اشاره دارد که به دنبال تحریکات خاصی بروز میکند.
antar
نوشیدنی سنتی معمولاً حاوی میوه یا گیاهان است که در برخی از فرهنگها تهیه میشود.
antara
نوعی لباس سنتی که اغلب در مراسم خاص به تن میشود.
antarala
به مصطلحی اشاره دارد که فضای بین دو شیء یا ساختار را توصیف میکند.
antaranga
آنتارنگا، به معنای تمرینات درونی و باطنی در هنرهای معنوی، به ویژه در یوگا و فلسفه هندو.
antarchy
آنتارکی، به معنای عدم وجود حاکمیت یا مدیریت، نوعی وضعیت بینظمی و هرج و مرج.
antarchism
آنتارکیسم، یک فلسفه اجتماعی که خواهان از بین بردن سلسلهمراتب و حاکمیتهای موجود است.
antarchist
آنتارکیست، فردی که پیرو فلسفه آنتارکیسم است و خواهان حذف حاکمیت و سلطه است.
antarchistic
آنتارکیستی، مربوط به فلسفهای که خواهان آزادی بدون وجود حاکم است.
antarchistical
آنتارکیستیک، مربوط به ایدههایی که به دنبال حذف قدرت متمرکز و ترویج برابری هستند.
antarctalia
آنتارکتالیا، نامی غیررسمی برای نواحی مختلف در قاره قطب جنوب که به لحاظ جغرافیایی تعریف میشود.
antarctalian
آنتارکتالیان به موجوداتی اطلاق میشود که به محیط سرد و یخی قطب جنوب سازگار شدهاند.
antarctica
قطب جنوب قارهای غالباً یخزده است که در اطراف قطب جنوبی واقع شده و به عنوان یکی از مناطق بکر زمین شناخته میشود.
antarctical
آنتارکتیک به ویژگیها و شرایط مربوط به قاره قطب جنوب اشاره دارد.
antarctically
به شیوهای مربوط به قطب جنوب یا ویژگیهای آن اشاره دارد.
antarctogaea
آنتارکتوگایا به تشکیلهای زمینشناسی و ویژگیهای جغرافیایی خاص قاره قطب جنوب اشاره دارد.