archetype
الگو، مدل اولیه یا نمونه‌ای است که دیگر نمونه‌ها بر اساس آن ساخته می‌شوند.
arch-fiend
دیو بزرگ، هیولای شرور و قدرتمند در داستان‌ها و افسانه‌ها.
archidiaconal
مرتبط با دیوان عالی، مقام کلیسایی که نظارت بر دیاقون‌ها را بر عهده دارد.
archiepiscopal
مرتبط با رئیس کلیسا، مقامی بالاتر از اسقف در سازمان کلیسایی.
archil
رنگدانه‌ای بنفش که از خزه‌های خاص استخراج می‌شود.
archimandrite
مقامی در کلیسا که بر تعدادی از ديرها نظارت دارد.
archimedean
مرتبط با آرشمیدس، ریاضیدان و مخترع یونانی، یا اصول کار او.
archimedean screw
سکوی آرشمیدس، ابزاری است که برای بالا بردن مایعات، خصوصاً آب، به کار می‌رود و بر اساس اصل آرشمیدس طراحی شده است.
archimedes' principle
اصل آرشمیدس، بیان می‌کند که نیروی شناوری برابر با وزن مایعی است که توسط یک جسم غوطه‌ور جابجا می‌شود.
architecturally
به لحاظ معماری، که به ویژگی‌ها و جنبه‌های طراحی و ساخت پرداخته و نشان‌دهنده شیوه‌های معماری است.
architecture
معماری، هنر و علم طراحی و ساخت ساختمان‌ها و فضاهای شهری است.
architrave
آرکیتراو، نوار یا قاب افقی است که بالای ستون‌ها یا درها و پنجره‌ها قرار می‌گیرد و بطور معمول از آن به عنوان تزیین استفاده می‌شود.
archive
بایگانی، مجموعه‌ای از اسناد یا اطلاعات که برای استفاده در آینده نگهداری می‌شوند.
archivolt
آرچ‌ولت، نوار قوسی که در بالای یک در یا پنجره قرار دارد و بر روی سازه‌های دیگر حمایت می‌کند.
archlute
آرکلوت، سازی شبیه به لوت که دارای بدن بزرگتر و گردتری است و معمولاً در موسیقی باروک استفاده می‌شد.
archon
آرخون، مقام عالی در یونان باستان که وظایف اداری و قضایی داشت.
archosaur
آرکوسور، یک گروه از خزندگان که شامل دایناسورها و پرندگان مدرن است.
arch-rival
رقیب اصلی، کسی که در زمینه‌ای خاص با یک نفر دیگر به شدت رقابت می‌کند.
arc lamp
لامپ قوس، لامپی است که با ایجاد قوس الکتریکی بین دو الکترود نور تولید می‌کند و عمدتاً در روشنایی‌های صنعتی و هنری به کار می‌رود.
arco
آرکو، اصطلاحی در موسیقی است که به نواختن ساز با اصطلاح استفاده از آرشه اشاره دارد.
arcology
آرکولوژی، مفهومی است که به طراحی و ساختن شهرها و ساختمان‌ها با رعایت اصول محیط زیست اشاره دارد.
arcos
آرسوس، تابع معکوس کسینوس است که زاویه‌ای را که کسینوس آن برابر با یک مقدار خاص است، مشخص می‌کند.
arc sine
آرسی‌سین، تابع معکوس سینوس است که زاویه‌ای را که سینوس آن برابر با یک مقدار خاص است، محاسبه می‌کند.
arc tangent
آرسی‌تانژانت، تابع معکوس تانژانت است که زاویه‌ای را که تانژانت آن برابر با یک مقدار خاص است، محاسبه می‌کند.
arctic
قطب شمال، منطقه‌ای در اطراف دو قطب زمین که دارای آب و هوای بسیار سرد و مخصوص است.
arctic fox
فاکس قطبی، نوعی روباه که در مناطق سرد زندگی می‌کند و به سرما مقاوم است.
arctic hare
خرس قطبی، نوعی خرگوش است که در مناطق سرد زندگی می‌کند و به سرما مقاوم است.
arctic tern
پرندهٔ ترن قطبی، پرنده‌ای است که در مناطق سرد زندگی کرده و برای پروازهای طولانی مشهور است.
arctic willow
بید قطبی، نوعی درختچه که در مناطق سرد زندگی می‌کند و به‌عنوان گیاه از سرمای شدید مقاومت دارد.
arctogaean
آرکتوگئان به منطقه‌ای بیوجغرافیایی در حوضهٔ قطب شمال اطلاق می‌شود.
arctophile
آرکتوفیل به فردی گفته می‌شود که به عروسک‌های خرسی یا عروسک‌های مشابه علاقه خاصی دارد.
arcus senilis
آرکوس سنلیس به حلقه‌ای از رنگ در اطراف قرنیه چشم در افرادی با سن بالا اشاره دارد.
arc welding
جوشکاری قوسی یک فرایند جوشکاری است که با استفاده از قوس الکتریکی بین یک الکترود و قطعه کار فلزی انجام می‌شود.
ardent
آتشین به معنای شور و عشق شدید به چیزی است; به ویژه در زمینه عشق یا علاقه.
ard fheis
آرد فیش به معنای کنفرانس سالانه یک حزب سیاسی است که در آنچندین موضوع مهم بررسی می‌شود.
ardour
آرادور به معنای شور و اشتیاق زیاد است، به ویژه به چیزی که برای شخص مهم است.
area code
شماره‌ای که مشخص‌کننده منطقه‌ای خاص برای تماس تلفنی است.
area dean
شخصی که مسئولیت نظارت بر چندین مدرسه را در یک منطقه بر عهده دارد.
a real live —
عبارتی که به موجودیت واقعی و حاضر در یک زمان و مکان اشاره دارد.
area of outstanding natural beauty
منطقه‌ای که به خاطر مناظر طبیعی خیره‌کننده‌اش محافظت و حفظ می‌شود.