gesticulacious
مربوط به حرکات زیاد و زیبا در سخنرانی یا بیان.
gesticulant
مربوط به حرکات یا اشاره‌هایی که در صحبت کردن به کار می‌روند.
gesticular
مربوط به حرکات و اشاره‌های بدنی.
gesticularious
دارای حرکات زیاد و اساسی در بیان.
gesticulative
حرکتی به معنای استفاده از حرکات دست و بدن برای بیان احساسات و تفکرات است.
gesticulatively
به شیوه‌ای که با حرکات دست و بدن تعریف شده است.
gesticulatory
وابسته به حرکات جسمی به ویژه در بیان اصول و مفاهیم.
gestio
کلمه‌ای لاتین که به معنی مدیریت یا اداره است.
gestion
مدیریت به معنای فرآیند سازماندهی و کنترل منابع.
gestning
حرکت و نمایش احساسات و تفکرات بدون استفاده از کلمات.
gestonie
Gestonie به مفهوم و استفاده‌های مختلف حرکات بدن در برقراری ارتباط اشاره دارد.
gestor
Gestor به شخصی اطلاق می‌شود که مسئولیت‌های مدیریتی یا اداری را بر عهده دارد.
gests
Gests به حرکات یا کنش‌هایی اطلاق می‌شود که بار معنایی دارند.
gestura
Gestura به حرکات دست یا بدن در برقراری ارتباط اشاره دارد.
gestural
Gestural به هر چیزی مرتبط با حرکات بدن و اشاره‌ها اشاره دارد.
gestureless
Gestureless به وضعیتی اشاره دارد که در آن حرکات اشاره‌ای وجود ندارد.
gesturer
اشاره‌گر، شخصی که برای انتقال مفاهیم با حرکات بدنی و اشاره‌ها ارتباط برقرار می‌کند.
gesturers
اشاره‌گران، افرادی که با حرکات بدنی و اشاره‌ها ارتباط برقرار می‌کنند.
gesturist
اشاره‌گر، شخصی که از حرکات و نشانه‌ها برای بیان مفاهیم و احساسات استفاده می‌کند.
geswarp
گسوآرپ، حرکتی خاص در هنرهای نمایشی.
geta
گتا، نوعی از چکمه‌های سنتی ژاپنی که معمولاً بیسکلی چوبی دارند.
getable
قابل دریافت یا قابل دسترسی، به معنای اینکه می‌توان چیزی را به دست آورد.
getae
گت‌ها، قوم باستانی از مردمان ایرانی، که در ناحیهٔ دانیوب زندگی می‌کردند.
getah
گتاه، به معنای جنگجو در متون باستانی و شناخته‌شده به عنوان محافظ قبیله.
getas
گتاس، به معنای فردی وفادار و دلیر که همواره در کنار رفقای خود حضور دارد.
getatability
قابلیت گتات پذیری اشاره دارد به توانایی ایجاد ارتباطات قوی بین افراد.
getatableness
قابلیت گتات پذیر بودن به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در افراد باعث ایجاد ارتباطات مثبت می‌شود.
getfd
مخفف 'getfd' به یک فناوری مرتبط با ارتباطات اشاره دارد.
gether
جمع‌آوری کردن، به هم پیوستن، به یک مکان یا یک جمع آوردن.
gethsemane
نام باغی در بیت المقدس که در آن حضرت عیسی دعا کرد.
gethsemanic
مربوط به گتسمنی یا تجربه‌های مربوط به آن.
getic
مربوط به گت‌ها و فرهنگ آن‌ها.
getid
دریافت کردن، بدست آوردن.
getling
شلوغ و پرصدا.
getmesost
به معنای "به دست آوردن چیزی برای کسی" است.
getmjlkost
عبارت نامعلوم است و نیاز به توضیحات بیشتری دارد.
getpenny
عبارت نامعلوم است و نیاز به توضیحات بیشتری دارد.
getspa
به معنای "دریافت خدمات آرامش‌بخش یا درمانی" است.
getspace
به معنای "دریافت جای کافی برای وسایل" است.
getsul
عبارت نامعلوم است و نیاز به توضیحات بیشتری دارد.