hadentomoid
هادنتوموید، اصطلاحی در زیستشناسی که به ساختار خاصی در طبقهبندی موجودات اشاره دارد.
hadentomoidea
هادنتوموید، خانوادهای از موجودات که در زیستشناسی به آن اشاره میشود.
hadephobia
هیدوفوبیا، ترسی که به مفهوم جهنم یا زیرزمینی اشاره دارد و ممکن است تأثیرات روانی بر شخص داشته باشد.
hadhramautian
هدرموتی، اصطلاحی که به مردم و فرهنگ منطقه هدرموت در یمن اشاره دارد.
hadit
اصطلاحی است برای بیان این که فردی به خاطر اعمال خود نتیجهای طبیعی را دریافت کرده است.
hadjee
کسی که به زیارت خانه کعبه رفته باشد و آن را انجام داده باشد.
hadjees
جمع کلمه حاجی، اشاره به گروهی از افرادی که به زیارت رفتهاند.
hadjemi
نوعی تکنیک یا سبک مشخص در هنر و صنایع دستی.
hadjes
جمع کلمه حاجت، ممکن است به اشیاء یا محصولاتی با طراحی پیچیده اشاره داشته باشد.
hadland
نام یک منطقه یا مکان، که ممکن است به زیباییهای طبیعی آن اشاره داشته باشد.
hadramautian
حضرموتی، مربوط به منطقه ای به نام حضرموت در یمن که دارای فرهنگ و تاریخ خاص خود است.
hadrom
هادروم، یک اصطلاح در فیزیک ذرات که به نوع خاصی از ذرات اشاره دارد.
hadrome
هادروم، فناوری یا علمی که در ارتباط با ذرات بنیادی و فیزیک ذرات میباشد.
hadromerina
هادرومرینا، گروهی از موجودات زنده که در بیوم خاصی زندگی میکنند.
hadromycosis
هادرومیکوز، بیماری قارچی که بر روی برخی گیاهان تاثیر میگذارد.
hadronic
هادرونیک، مرتبط با هادرونها، ذراتی مانند پروتونها و نوترونها.
haec
Haec، یک کلمه لاتین است که به اشیاء یا موارد اشاره دارد که در حال حاضر مورد بحث قرار دارند.
haecceities
Haecceities به ویژگیهای خاصی اشاره دارد که یک موجود را از دیگر موجودات متمایز میکند.
haeckelian
haeckelian به رویکردها و نظریههای مربوط به کارهای ارنست هکل اشاره دارد.
haeckelism
Haeckelism به فلسفه و نظریههای زیستی ارنست هکل اشاره دارد.
haed
Haed، یک واژه قدیمی است که به معنای 'داشتن' به کار میرفته است.
haeing
Haeing به معنای داشتن و به کار بستن شیء یا وضعیت است.
haemachrome
هیموکروم، یک رنگدانهی حاوی آهن است که در گلبولهای قرمز خون وجود دارد و مسئول رنگ آنها میباشد.
haemacytometer
هیموسیتومتر، ابزاری است که برای شمارش و تجزیه و تحلیل سلولها در مایعات بیولوژیکی مانند خون استفاده میشود.
haemad
هیماد، به مطالعات و بررسیهای مربوط به خون و فرآیندهای آن اشاره دارد.
haemagglutinate
همتجمع هموگلوبین، به مارکی است که در آن سلولهای خونی به هم میچسبند یا با هم تجمیع میشوند.
haemagglutinative
خواص هموآگلوتریناتور به ویژگیهایی اشاره دارد که باعث چسبندگی سلولهای خونی میشوند.
haemagogue
هموگاه به داروهایی اطلاق میشود که تولید سلولهای خونی را تحریک میکنند.
haemamoeba
هماموبا به جنسی از پروتوزوآهای انگلی گفته میشود که در خون زندگی میکنند.
haemanthus
همانتوس نام یک جنس از گیاهان علفی است که معمولاً دارای گلهای جذابی هستند.
haemaphysalis
همیفیزالیس به نوعی کنه اشاره دارد که ممکن است بیماریهایی را منتقل کند.
haemapophysis
هاماپوفیز به استخوانی گفته میشود که در برخی از ماهیها وجود دارد و نقش خاصی در ساختار بدن آنها ایفا میکند.
haemaspectroscope
هاماسپکتروسکوپ ابزاری است که برای تجزیه و تحلیل و بررسی نمونههای خون به کار میرود.
haematal
هيماتال به آزمایشهایی اطلاق میشود که برای بررسی وضعیت خون و مشخصات آن انجام میشوند.
haematein
هامئاتین به مادهای گفته میشود که برای رنگآمیزی نمونهها در میکروسکوپ به کار میرود.
haematherm
هيماترم به دستگاهی گفته میشود که برای نظارت بر دمای بدن استفاده میشود.
haemathermal
هيماترمیک به ویژگیهایی اطلاق میشود که به گرما و دمای خون مربوط میشوند.