helminthous
هلمینتوز به موجوداتی اطلاق میشود که مانند کرمها رفتار میکنند و اغلب زندگی درون میزبانها را ترجیح میدهند.
helmless
بیلنگر به حالتی گفته میشود که در آن فرد یا سیستم فاقد کنترل یا هدایت است.
helobious
فراوانی در نزدیک آبهای شیرین؛ نوعی قورباغه که به زندگی در بافت آب و محیط اطراف آن وابسته است.
heloderm
سوسماری بزرگ و کبرای غیر سمی که پوست زبر و برآمدهای دارد.
heloderma
نوعی سوسمار که به دلیل ویژگیهای ظاهری و خاص آن شناخته میشود.
helodermatoid
خصوصیات مربوط به سوسمارهای متعلق به خانواده helodermatidae.
helodermatous
بدون خاصیت خاصی که به سوسمارهای خانواده helodermatidae اشاره دارد.
helodes
هلودیس، نام چندین گونه جانوری از خانواده حلزونهای آبی است که در آبهای شیرین و شور زندگی میکنند.
heloe
هلوی، نوعی گیاه یا محصولات کشاورزی است که در شرایط خاص رشد میکند.
heloma
هلما به نوعی تجمع کِلوئید یا زخم در پوست اشاره دارد که در طول زمان به وجود میآید.
helonias
هلونیاس، یک گونه گیاهی است که به خاطر خواص درمانیاش مشهور است.
helonin
هلونین، نام نوعی ماهی یا آبزی است که به ویژه در سواحل وجود دارد.
helosis
هلوزیس، به تغییرات یا اثرات محیطی در اکوسیستم اشاره دارد.
helotage
هلاطاج، به نوعی از کار اجباری اشاره دارد که در آن کارگران برای کار در مزارع یا تولیدات خاص تحت فشار قرار میگیرند.
helotages
هلاطاجها اشاره به چندین سیستم کاری دارند که مشابهاند و از آن برای کار اجباری استفاده میشود.
helotism
هلاطیسم به نوعی از وضعیت اجتماعی اشاره دارد که در آن افراد تحت فشار قرار دارند و مجبور به کار برای دیگران هستند.
helotisms
هلاطیسمها به چندین وضعیت اجتماعی اجباری اشاره دارند که در آن افراد در برابر نابرابری قرار دارند.
helotize
هلاطی کردن به عمل قراردادن دیگران در شرایط خدمت در برابر تحت فشار و اجباری اشاره دارد.
helotomy
هلاطومی به عمل جراحی خاصی اشاره دارد که شامل برش در نواحی خاص برای اهداف درمانی است.
helotry
هلوتری نوعی سیستم اجتماعی و اقتصادی در یونان باستان بود که در آن افراد به عنوان خدمتکاران در برخی از جوامع به کار گرفته میشدند.
helotries
جمع کلمه هلوتری که به انواع مختلف سیستمهای بندگی و خدمتکاری اشاره دارد.
helpable
قابل کمک، به معنای اینکه فرد یا چیزی میتواند تحت تأثیر کمک یا حمایت قرار گیرد.
helpingly
به صورت کمککننده، در حالتی اشاره دارد که فرد به دیگری برای تسهیل پیشرفت یا حل مشکلات کمک میکند.
helply
به معنای با اشتیاق کمک کردن یا با رغبت و میل به کسی یا چیزی کمک کردن.
helpsome
کمککننده، به معنای فرد یا چیزی که به دیگران در حل مشکلات یا انجام کارها کمک میکند.
helpworthy
به معنای چیز یا فردی است که برای کمک به دیگران ارزشمند و مفید میباشد.
helsingkite
نوعی بادبادک خاص که نحوه طراحی و شکل آن جالب است.
helsinki
شهر هلسینکی، پایتخت کشور فنلاند واقع در شمال اروپا.
helved
به معنای قرار دادن یا نگهداری اشیاء بهویژه کتابها در قفسهها.
helvell
نوع خاصی از قارچ که معمولاً در آشپزی استفاده میشود.
helvella
هلولا نام یک جنس از قارچها است که بسیاری از آنها در مناطق مرطوب و سایهدار زندگی میکنند.
helvellaceae
هلولاچیا یک خانواده از قارچها است که بسیاری از آنها در جنگلها و مناطق مرطوب میرویند.
helvellaceous
هلولاچیا به صفتی اطلاق میشود که به قارچهایی با ویژگیهای مشابه با جنس هلولا اشاره دارد.
helvellales
هلولاالهها به ترتیبنامی از قارچها گفته میشود که خانواده هلولاچیا و دیگر خانوادهها را دربرمیگیرد.
helvellic
هلولاوی به صفتی اطلاق میشود که به ویژگیهای مرتبط با جنس هلولا اشاره دارد.
helver
هلور به معنای قهرمان یا موجودی است که زندگی و زیستگاههای جنگلی را در وضعیت برجستهای قرار میدهد.
helvetia
هلوتیا، نام باستانی برای کشور سوئیس است که در متون تاریخی و جغرافیایی به کار میرود.
helvetii
هلوتیها، قبیلهای سلتیک که در دوران باستان در ناحیه سوئیس و مناطق اطراف آن ساکن بودند.