helvidian
هلودیایی، اصطلاحی که میتواند به مفاهیم و ایدههای مرتبط با گروه هلودی در تاریخ اشاره کند.
helvin
هلون، نامی که به ندرت در متون تاریخی به چشم میخورد و به یک شخصیت یا واقعه مشخص اشاره دارد.
helvine
هلون، یک ماده معدنی که ویژگیهای خاصی دارد و در مطالعات زمینشناسی مورد توجه قرار میگیرد.
helving
هلوانی، عملی که شامل قرار دادن اشیاء بر روی قفسهها میشود، معمولاً در کتابخانهها یا فروشگاهها.
helvite
هل وایت، یک ماده معدنی کمیاب است که به طور عمده از منیزیم، آهن و سیلیکون تشکیل شده است.
helzel
هلزل، نوعی سنگ قیمتی است که به خاطر شکل و رنگ خاصش شناخته میشود.
hemabarometer
همابارومتر، ابزاری است برای اندازهگیری فشار خون در رگها.
hemachate
همچات، مادهای از سنگهای قیمتی است که در ساخت جواهرات کاربرد دارد.
hemachrome
همچومر، نوعی رنگ است که به خاطر درخشندگی و تنوع رنگهایش مشهور است.
hemachrosis
همچوروزیس، اختلالی است که بر روی پردازش آهن در بدن تأثیر میگذارد.
hemacite
همسایت یک نوع مواد معدنی است که در زمینشناسی مورد توجه قرار میگیرد.
hemad
هماد به دینامیک سیالات در بدن اشاره دارد.
hemadynamic
همادینامیک به بررسی و تحلیل دینامیک سیالات در سیستمهای بیولوژیکی اشاره دارد.
hemadynamics
همادینامیک به بررسی حرکت و نیروی خون در بدن میپردازد.
hemadynamometer
همادینامومتر ابزاری است که برای اندازهگیری فشار خون طراحی شده است.
hemadrometer
همادروتر، ابزاری برای اندازهگیری حجم خون در آزمایشها و پژوهشهای پزشکی است.
hemadrometry
همادرو متری، علم اندازهگیری و تجزیه و تحلیل حجم خون است.
hemadromograph
همادروگراف، دستگاهی است که تغییرات حجم خون را اندازهگیری و ثبت میکند.
hemadromometer
همادرو متر، ابزاری است که برای اندازهگیری دقیق ویژگیهای خون استفاده میشود.
hemafibrite
همافیبریت، نوعی فیلتر خونی است که به طور خاص برای تصفیه خون طراحی شده است.
hemagglutinate
همچسبی، فرآیندی است که در آن سلولهای قرمز خون به هم میچسبند.
hemagglutinated
هماگلوترینه شده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک ماده باعث چسبیدن سلولهای قرمز خون به یکدیگر میشود.
hemagglutinating
هماگلوترینهکننده، اشاره به خاصیتی دارد که باعث چسبندگی سلولهای قرمز خون به یکدیگر میشود.
hemagglutinative
هماگلوترینهکننده، صفتی برای توصیف چیزهایی که خاصیت چسبندگی سلولهای قرمز خون را دارند.
hemagog
هموگ، به معنای مولکول یا عاملی است که بر روی گلبولهای قرمز خون تاثیر میگذارد.
hemagogic
هموگیک، به عواملی اشاره دارد که بر روی گلبولهای قرمز خون تاثیر میگذارند.
hemagogs
هموگها، به مجموعهای از مولکولها یا عواملی گفته میشود که بر روی گلبولهای قرمز خون تاثیر میگذارند.
hemagogue
هموگاگ، به دارویی گفته میشود که توانایی تحریک تولید و جریان خون را دارد.
hemalbumen
هم آلبومین، پروتئینی است که در پلاسما و مایعات بدن یافت میشود.
hemameba
هم آمیبا، نوعی از آمیب است که میتواند در بدن انسان بیماری ایجاد کند.
hemamoeba
هم آمیب، نوعی موجود تکسلولی که میتواند در بیماریهای انسانی نقش داشته باشد.
heman
هیمن، شخصیتی خیالی که به عنوان یک قهرمان در داستانها به تصویر کشیده میشود.
hemanalysis
تحلیل هیمن، یک روش تحلیل برای بررسی قدرت و تواناییهای فردی یا موجودات.
hemangiomatosis
همانژیوما توسیس به معنای وجود تعداد زیادی عروق خونی غیرطبیعی است که میتواند در بخشهای مختلف بدن ایجاد شود.
hemangiosarcoma
همانژیوما سارکوم به نوعی سرطان اشاره دارد که منشا آن عروق خونی است و میتواند در اندامهای مختلف بدن رخ دهد.
hemaphein
همفیین به معنای نقاشی کردن با خون به عنوان بخشی از مراسم یا نماد است.
hemaphobia
هموفوبیا به ترس غیرمعمول یا شدید از خون اشاره دارد.
hemapod
هماپود موجودی تخیلی است که زندگیاش به خون وابسته است.
hemapodous
هماپودوس به موجوداتی اطلاق میشود که مایعات بدنیشان به خون شباهت دارد.