hylomys
هیلومیس، یک نوع پستاندار کوچک است که در درختان زندگی میکند.
hylomorphic
هیلومورفیک به ترکیب ماده و شکل در فلسفه اشاره دارد.
hylomorphical
هیلومورفیک، به دیدگاه فلسفی اشاره دارد که در آن ماده و شکل به هم مرتبط هستند.
hylomorphist
هیلومورفیست به فردی اطلاق میشود که به نظریه هیلومورفیسم اعتقاد دارد.
hylomorphous
هیلومورفوس به ویژگیهای موجودات اشاره دارد که شامل ماده و فرم هستند.
hylopathy
هیلوتراپی، بررسی اثرات و تعاملات درختان و گیاهان در یک اکوسیستم است.
hylopathism
یک رویکرد علمی که بر تأثیر درختان بر محیط زیست و اکوسیستمها متمرکز است.
hylopathist
شخصی که به مطالعه تأثیرات درختان و گیاهان بر محیط زیست میپردازد.
hylophagous
به جانوراني اطلاق میشود که غذای اصلی آنها چوب است.
hylotheism
اعتقادی که میگوید خدا در طبیعت و ویژگیهای آن تجلی مییابد.
hylotheist
شخصی که به هیلوتئیسم عقیده دارد و خدا را در طبیعت میبیند.
hylotheistic
هیلوتیسم به نظام تفکری اطلاق میشود که در آن ماده و روح یکپارچه و مرتبط هستند و به نوعی دنیای مادی به عنوان ابزاری برای ابراز الوهیت در نظر گرفته میشود.
hylotheistical
هیلوتیستیک به ویژگیها و نظریات مربوط به هیلوتیسم اطلاق میشود و به ارتباط ماده و روح در تفکر فلسفی اشاره دارد.
hylotomous
هیلوتموس به نوعی تفکر فلسفی اطلاق میشود که بر اساس آن، ماده به عنوان بنیادی برای وجود در نظر گرفته میشود.
hylotropic
هیلوترپی به حرکات و پاسخهای موجودات زنده به تحریکات مادی مثل نور و گرانش اطلاق میشود.
hylozoic
هیلوئوزیسم به تئوری اطلاق میشود که بر اساس آن تمام ماده دارای حیات است و به نوعی جاندار به حساب میآید.
hylozoist
هیلوئوزیست به فردی اطلاق میشود که به تئوری هیلوئوزیسم اعتقاد دارد، یعنی اعتقاد به اینکه تمام ماده زنده است.
hylozoistic
هیلوژیسم، عقیدهای است که بوجود و زنده بودن همه چیز را در طبیعت بیان میکند.
hilsah
هیلشاه، اشاره به نوع خاصی از طراحی یا الگوی هنری دارد.
hilted
دستهدار به معنای ابزاری است که دارای دسته یا پایه است و معمولاً برای حمل آسانتر استفاده میشود.
hilting
عمل یا فرآیند قرار دادن دسته بر روی یک اسلحه یا ابزار.
hiltless
بدون دسته، به وسایلی اشاره دارد که فاقد قسمتی برای نگه داشتن هستند.
hima
هیمه، اصطلاحی برای نوعی علف یا گیاه است که در برخی مناطق رشد میکند.
himalaya
هیمالیا، رشتهکوهی در قاره آسیا است که شامل قلههای بسیار بلندی چون اورست میباشد.
himalayas
هیمالayas، یک رشتهکوه عظیم در آسیا است که شامل چندین کشور و اقلیمهای مختلفی میشود.
himamatia
هیماماتیا، نام یک نوع گیاه نادر در زمینه گیاهشناسی است.
himantopus
هیمانتوپوس، نام جنسی از پرندگان در خانواده باگلهای آبی است.
himati
هیماتی، اصطلاحی است که به معانی روحی و هیجانی اشاره دارد.
himatia
هیماتیا، یک اصطلاح علمی که ممکن است به ساختارهای بیولوژیکی یا سلولی خاص اشاره داشته باشد.
himawan
هیموان، نامی که معمولاً به عنوان نام افراد به کار میرود.
hymenaea
هیمناا، یک جنس از گیاهان که شامل درختان بلندی است که میوههای بزرگی تولید میکنند.
hymenaeus
هیمنائوس، نام یک شخصیت در اساطیر یونانی که به عنوان خدای ازدواج شناخته میشود.
hymenaic
هیمناک، اصطلاحی که به مراسم و نمادهای مرتبط با ازدواج اشاره دارد.
hymenal
هیمنال، اصطلاحی پزشکی که به بافتها و ساختارهای مربوط به ازدواج یا جنسی اشاره دارد.
himene
هیمهنه، یک نوع آهنگ سنتی که معمولاً در مراسم و جشنها اجرا میشود.
hymeneally
به معنی پیوسته به مراسم ازدواج یا عروسی.
hymeneals
به مراسم ازدواج اشاره دارد که معمولاً با جشن و شادی همراه است.
hymenean
مربوط به مراسم عروسی یا سنتهای مربوط به آن.
hymenial
به مراسم یا جشنهای ازدواج مربوط میشود.