hypinotic
هیپینوتیک به هر چیزی که با هیپنوتیزم یا اثرات آن مرتبط باشد، اطلاق میشود.
hiplength
طول هیپ به فاصلهای اشاره دارد که از خط کمر تا قسمت بیرونی لگن اندازهگیری میشود.
hipless
بدون ناحیه لگن یا کمری که معمولاً در طراحی لباسها دیده میشود.
hiplike
شکلی شبیه به ناحیه لگن یا ویژگیهای آن.
hipline
خطی که در ناحیه لگن برش لباسها یا شلوارها را مشخص میکند.
hipmi
هیپمی یک اصطلاح خاص در موسیقی به معنای یک سبک خاص است.
hipmold
هیپمود یک نوع قالب یا طراحی در معماری است.
hypnaceae
هیپناسئه یک خانواده از خزهها است که در اکوسیستمهای مختلف رشد میکند.
hypnaceous
هیپناسئوس به گیاهانی اطلاق میشود که در خانواده هیپناسئه قرار دارند.
hypnale
هیپناله یک جنس از مارهاست که در زیستگاههای خاصی زندگی میکند.
hipness
هیپنس به معنای مد بودن و مطابق با ترندهای روز بودن است.
hipnesses
جذابیت، مد و شیک بودن، بهویژه در زمینههای فرهنگی و اجتماعی.
hypnic
مرتبط با خواب یا حالتی که فرد در آستانه خواب است.
hypnoanalyses
تحلیلها و بررسیهای مربوط به هیپنوتیزم در زمینه روانشناسی.
hypnoanalysis
تحلیل هیپنوتیکی برای کشف و درمان مشکلات روانی و عاطفی.
hypnoanalytic
هیپنواکنشی، مرتبط با استفاده از هیپنوتیزم برای تحلیل و درمان مسائل روانی.
hypnobate
هیپنوباط، تکنیک هیپنوتیزمی که در آن فرد به حالت عمیق آرامش میرسد.
hypnocyst
هیپنوسیت، ساختاری در مغز که در کنترل خواب دخالت دارد.
hypnody
هیپنو دی، شکلی از تمرینات که توانایی تمرکز و وضوح ذهن را تقویت میکند.
hypnoetic
هیپنوتیک، حالتی از آگاهی که در آن فرد تحت تأثیر هیپنوتیزم قرار میگیرد.
hypnogenesis
هیپنوزنز، فرآیند شکلگیری حالات هیپنوتیک و تاثیر پیشنهادات بر ذهن.
hypnogenetic
هیپنوسنتیک به معنی وابستگی یا تاثیر فرآیندهای هیپنوتیزمی به جنبههای ژنتیکی فرد است.
hypnogenetically
به طور هیپنوسنتیک، به روشی که به فرآیندهای هیپنوتیزمی مربوط میشود.
hypnogia
هیبنوگیا به حالت نیمهخواب و تأثیرات حسی در این حالت اشاره دارد.
hypnograph
هیپنوموگراف ابزاری است که به ثبت فعالیتهای مغزی در طول هیپنوتیزم کمک میکند.
hypnoid
هیپنوئید به حالت نزدیک به خواب و آرامش عمیق ناشی از هیپنوتیزم اشاره دارد.
hypnoidal
هیپنوئید به شرایطی اطلاق میشود که ویژگیهای هیپنوتیزم و خواب را توأم دارد.
hypnoidization
هیپنوییدیزیشن، فرآیند القای حالتی است که فرد در آن به حالت خوابآلودگی نزدیک میشود و هوشیاری کمتر از حالت معمول دارد.
hypnoidize
هیپنویید کردن، فرآیند القای وضعیت خوابآلودگی یا مشابه هیپنوز به فردی است.
hypnology
هیپنولوژی، علم مطالعه هیپنوز، تکنیکها و تأثیرات آن بر ذهن و رفتار است.
hypnologic
هیپنولوژیک به حالتی اطلاق میشود که شامل نشانهها و ویژگیهای مربوط به هیپنوز است.
hypnological
هیپنولوژیک به روشها، تکنیکها و رویکردهای مربوط به هیپنوز اشاره دارد.
hypnologist
هیپنولوژیست به فردی اطلاق میشود که در زمینه هیپنوز و روشهای آن تخصص دارد.
hypnone
هیپنون یک ترکیب شیمیایی است که معمولاً در تحقیقات علمی مورد استفاده قرار میگیرد.
hypnophoby
هیپنوفوبی به معنای ترس شدید و غیرمنطقی از هیپنوتیزم است.
hypnos
هیپnos در اساطیر یونانی به عنوان خدای خواب شناخته میشود.
hypnoses
هیپنوزها روشهای مختلفی از هیپنوتیزم هستند که در رواندرمانی استفاده میشوند.
hypnosperm
هیپnosperm به دانههای خاصی اطلاق میشود که میتوانند در شرایط سخت زنده بمانند.