magistrand
دانشجوی مقطع فوق‌لیسانس در رشته حقوق یا دیگر رشته‌های دانشگاهی.
magistrant
دانشجوی مقطع فوق‌لیسانس که در حال تحصیل در رشته‌های مربوطه است.
magistrateship
مقام یا عنوان قاضی یا مقام قضایی.
magistratic
قضائی، مربوط به قضاوت یا مقام قضایی.
magistratical
قضائی، مربوط به یا شأن قاضی.
magistratically
به صورت قضائی، به شیوه یا سبک قاضی.
magistrative
قضائی، مربوط به قضاوت یا قدرت قضائی.
magistrature
مقام قضائی، ساختار یا نهاد مربوط به قضاوت.
magistratus
شخصی با مقام قضائی، در بافت تاریخی به خصوص در روم باستان.
maglemose
ماگلمه‌وزه، یک مکان باستان‌شناسی در دانمارک است که شامل ابزارهای سنگی و اشیاء فرهنگی از دوره ماقبل تاریخ می‌باشد.
maglemosean
فرهنگ ماگلمه‌وزی به دوره‌ای خاص اشاره دارد که در آن ابزارها و شیوه‌های زندگی خاص ایجاد شده‌اند.
magmatic
ماگماتیک به فرآیندها و ویژگی‌های مرتبط با ماگما و تشکیل سنگ‌های آتشفشانی اشاره دارد.
magna
ماگنا به معنای عالی و با افتخار در رشته‌های تحصیلی و یا موفقیت‌ها شناخته می‌شود.
magnale
ماگناله به فرآیندها و جنبه‌های خاصی اشاره دارد که به تعمیق فهم علمی هر موضوع کمک می‌کند.
magnality
عظمت به حس بزرگی و شکوه در نسبت به یک کار یا مفهوم اشاره کند.
magnalium
مگنالیوم، آلیاژی از آلومینیوم و منیزیم که به خاطر سبکی و مقاومتش در صنعت هواپیما سازی و دیگر کاربردهای مهندسی به کار می‌رود.
magnanerie
مگنانری، محل یا اجراء ویژه‌ای که در آن کرم‌های ابریشم پرورش داده می‌شوند.
magnanime
بزرگ‌منشانه، وصف شخصیتی که در برخورد با دیگران و شرایط، بزرگواری و کمال را نشان می‌دهد.
magnanimities
بزرگ‌منشی‌ها، اعمالی که نمایانگر بیداری روحی و صداقت فردی هستند.
magnanimously
بزرگ‌منشانه، به معنای انجام کارهایی با روحیه بالا و بخشندگی.
magnanimousness
بزرگ‌منشی، ویژگی‌ای که شامل بزرگواری، سخاوت و روحیه نیکوست.
magnascope
مقید بزرگ، ابزاری برای مشاهده اشیاء در اندازه بزرگتر که جزئیات بیشتری را نمایش می‌دهد.
magnascopic
مقید بزرگ نمای، مربوط به چیزهایی که به صورت بزرگتر از اندازه واقعی خود دیده می‌شوند.
magnateship
مقام بزرگ، اوج قدرت و نفوذ در کسب و کار یا صنعت.
magnecrystallic
مغناطیسی بلوری، مربوط به موادی که خواص مغناطیسی و بلوری دارند.
magnelectric
مغناطیسی الکتریکی، مربوط به اثرات همزمان مغناطیس و الکتریسیته.
magneoptic
مغناطیسی نوری، مربوط به تعاملات نور و میدان‌های مغناطیسی.
magnes
مگنسی، یک نوع ماده معدنی که اغلب در سنگ‌های آتشفشانی یافت می‌شود و شامل کانی‌های مختلفی است.
magnesial
مگنسیال، مربوط به مگنسی یا دارنده ویژگی‌های خاص آن است.
magnesias
مگنسی‌ها، اشکال مختلف نمک‌های حاوی مگنسیوم که در صنایع مختلف به کار می‌روند.
magnesic
مگنسی، اشاره به ویژگی‌های یا مواد حاوی مگنسیوم دارد.
magnesioferrite
مگنزیوفریت، یک کانی معدنی که شامل آهن و مگنسیوم است و معمولاً در سنگ‌ها یافت می‌شود.
magneta
مگنتا، یک رنگ زیبا و زنده که در طراحی و هنر بسیار محبوب است.
magnetical
مربوط به مغناطیس، ویژگی‌هایی که در مواد مغناطیسی وجود دارد.
magnetically
به‌صورت مغناطیسی، به طرز مرتبط با مغناطیس.
magneticalness
ویژگی مغناطیسی، خاصیتی که نشان‌دهنده قدرت یا قابلیت مغناطیسی یک ماده است.
magnetician
مغناطیس‌دان، کسی که در زمینه مغناطیس و خواص آن تخصص دارد.
magnetics
مغناطیس، علمی که بر مطالعه مغناطیس و خواص آن تمرکز دارد.
magnetiferous
دارای خاصیت مغناطیسی، موادی که قابلیت جذب مغناطیسی دارند.
magnetify
مغناطیسی کردن، فرایند تبدیل یک ماده غیرمغناطیسی به حالت مغناطیسی.