metricise
متریک کردن به معنای تبدیل اندازهگیریها به سیستم متریک برای بهبود دقت و کارایی است.
metricised
متریک شده، به معنی تبدیل به سیستم اندازهگیری متریک برای دقت و سازگاری در ارائه اطلاعات.
metricising
متریک کردن به معنای در حال انجام تبدیل اندازهگیریها به سیستم متریک برای بهبود دقت و کارایی است.
metricism
مترکیسم، رویکردی که به استفاده و درک واحدهای اندازهگیری متریک توجه دارد.
metricity
متریکیت، قابلیت یا ویژگی اندازهگیری بر طبق سیستم متریک.
metricize
متریک کردن، فرآیند تبدیل واحدهای اندازهگیری به واحدهای متریک.
metricized
متریک شده، اشاره به دادهها یا اطلاعاتی که به واحدهای متریک تبدیل شدهاند.
metricizes
متریک میکند، عملکرد تبدیل واحدهای اندازهگیری به واحدهای متریک.
metricizing
متریک کردن، فرآیند تبدیل اطلاعات به واحدهای متریک.
metridium
متریدیوم، عروس دریایی است که معمولاً در دریاها و اقیانوسها یافت میشود و به نوعی جانور دریایی اطلاق میشود.
metrify
متر کردن، به معنای تنظیم کردن شعر در یک قاعده و قالب خاص است که به آن شعری موزون میگویند.
metrification
متر کردن، پروسهای است که در آن یک چیز به قالب یا مقیاس خاصی تبدیل میشود.
metrified
متری شده، به حالتی گفته میشود که یک متن به نحوی تنظیم شده که با یک قالب ساختاری خاص همخوانی داشته باشد.
metrifier
مترکننده، شخص یا ابزاری است که به تبدیل متون به قالبهای متری میپردازد.
metrifies
متری میکند، به معنای تنظیم کردن یا قالب دادن به ایدهها یا احساسات به شکل متری.
metrifying
متریفی کردن، به معنای ایجاد ساختار و الگوی مشخص در شعر یا موسیقی است که معمولاً به ریتم و قافیه مربوط میشود.
metring
متری کردن، به معنای بررسی و تحلیل الگوها و ریتمهای شعر یا آهنگ به صورت دقیق است.
metriocephalic
متریوسفالیک، به عنوان صفتی برای توصیف شکل خاصی از سر که به نسبت ارتفاع و عرض آن اشاره دارد، شناخته میشود.
metrise
متریس کردن، به معنای تعیین یا تعیین کردن یک ساختار موزون و منظم برای کلمات و جملات است.
metrist
متریست، به فردی اطلاق میشود که در هنر شعرسازی با الگوهای وزنی و متریک تخصص دارد.
metrists
متریستها، به گروهی از افراد گفته میشود که در زمینه شعرسازی و تجزیه و تحلیل شعر با الگوهای موزون تخصص دارند.
metritises
متریتیسها به ویژگیهایی اشاره دارد که به منظور تحلیل فضاهای متریک به کار میروند.
metrizable
مترزیابل به فضایی اطلاق میشود که بتوان توپولوژی آن را از یک متریک به دست آورد.
metrization
متریزه کردن به فرآیندی اطلاق میشود که در آن یک متریک بر روی یک فضای توپولوژیک تعریف میشود.
metrize
متریزه کردن به معنای تعریف یک متریک بر روی فضای مدنظر است.
metrized
فضای متریزه به فضایی اطلاق میشود که یک متریک بر روی آن تعریف شده باشد.
metrizing
فرآیند متریزه کردن به معنای تعریف متریک برای یک فضا است.
metrocampsis
متروکمسپس، یک وضعیت نادر پزشکی که به عضلات مربوط میشود و میتواند اثرات جدی بر عملکرد بدن بگذارد.
metrocarat
متروکارات، واحدی از وزن که به طور خاص برای اندازهگیری سنگهای قیمتی به کار میرود.
metrocarcinoma
متروکارسینوم، نوعی سرطان که از بافتهای همبند بدن نشأت میگیرد.
metrocele
متروسل، حالتی که در آن ورم یا کیست در رحم تشکیل میشود.
metrocystosis
متروکیستوز، وضعیتی که در آن چندین کیست در رحم وجود دارد.
metroclyst
متروکلیست، نوعی روش سمزدایی که به پاکسازی بدن کمک میکند.
metrocolpocele
متروکولپوکل، به شکاف یا گود رفتگی در دیواره واژن که ممکن است به دلیل عوارض زایمان یا دیگر شرایط پزشکی ایجاد شود.
metrocracy
متروکراسی، به سیستمی اطلاق میشود که در آن ادارات و مقامات شهری در زمینه مدیریت و سیاستگذاری در شهرهای بزرگ فعالیت میکنند.
metrocratic
متروکراتیک، صفتی است که به ویژگیهای حکومت و سیاستهای مرتبط با مناطق کلانشهری اشاره دارد.
metrodynia
مترودینیا، به درد رحم اطلاق میشود که ممکن است به دلایل مختلفی از جمله عفونت یا مشکلات انقباضی ایجاد شود.
metrofibroma
متروفیبروم، به نوعی تومور خوشخیم گفته میشود که از بافت فیبری در رحم تشکیل میشود.
metrography
متروگرافی، به بررسی و تحلیل ویژگیهای جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی مناطق کلانشهری اطلاق میشود.
metrolymphangitis
مترو لمفانژیت، التهاب لمفدرمانی در نواحی مترو، معمولاً ناشی از عفونت یا آسیب است.