nonexcavation
غیر حفاری، به معنای روش‌های ساخت و ساز که نیازی به حفاری زمین ندارند.
nonexcepted
غیرمستثنی، به معنای مواردی که شامل معافیت نمی‌شوند.
nonexcepting
غیرمستثنی، به معنای عدم وجود معافیت یا استثنا برای افراد یا موقعیت‌ها.
nonexceptional
غیر استثنایی، به معنای معمولی و عادی، قابل توجه نبوده و حائز اهمیت نیست.
nonexceptionally
غیر استثنائی به معنی عدم وجود ویژگی خاص یا بارز در چیزی است.
nonexcerptible
غیر استخراج‌پذیر، به معنی عدم امکان استخراج یا جدا کردن قسمتی از متن است.
nonexcessive
غیر افراطی به معنی عدم وجود چیزهایی که بیش از حد یا غیر ضروری هستند.
nonexcessively
غیر افراطی به معنای بیان چیزی به صورت منطقی و معقول بدون اغراق.
nonexcessiveness
غیر افراطی بودن به معنی زندگی و رفتار بدون زیاده‌روی و افراط است.
nonexchangeability
غیر قابل تعویض بودن به معنی عدم امکان تبادل یا تعویض چیزی است.
nonexchangeable
غیرقابل تعویض به چیزی اطلاق می‌شود که نمی‌توان آن را با چیز دیگری تغییر داد یا تعویض کرد.
nonexcitable
غیرقابل هیجان به ویژگی فردی اطلاق می‌شود که به راحتی تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد.
nonexcitableness
غیرقابل هیجان بودن به صفت یا ویژگی شخصی اشاره دارد که به راحتی تحت تأثیر احساسات یا موقعیت‌ها قرار نمی‌گیرد.
nonexcitably
به طور غیرقابل هیجان به معنای برخورد با یک موقعیت یا خبری بدون نشان دادن احساسات شدید.
nonexcitative
غیرتحریکی به دارو یا چیزی اطلاق می‌شود که هیجان یا تحریک ایجاد نمی‌کند.
nonexcitatory
غیرتحریکی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن یک عنصر یا سیستم به تحریک یا محرک خاصی واکنشی نشان نمی‌دهد.
nonexciting
غیرهیجانی، وصفی برای چیزی است که جذابیتی ندارد یا هیچ شور و هیجانی را ایجاد نمی‌کند.
nonexclamatory
غیرشورانگیز، به جملاتی اشاره دارد که بیانگر احساسات شدید نیستند و بطور معمول و با لحن بی‌طرف بیان می‌شوند.
nonexclusion
عدم حذف، به معنای نبودن تبعیض یا کنار گذاشتن گروهی از افراد یا منابع است.
nonexcommunicable
غیرقابل طرد، به وضعیتی اطلاق می‌شود که افراد یا اعضا نمی‌توانند از یک گروه یا سازمان طرد شوند.
nonexculpable
غیرقابل تبرئه، به وضعیتی اشاره دارد که فرد نمی‌تواند از مسئولیت خود در قبال عمل خاص خود تبرئه شود.
nonexculpation
غیرموسوم به بخشش: مفهومی در زبان حقوقی که به عدم بخشش یا عذرخواهی اشاره دارد.
nonexculpatory
غیرموسوم به بخشش: وضعیتی که در آن دلیل یا مدرکی نمی‌تواند فرد را از مسئولیت آزاد کند.
nonexcusable
غیرقابل توجیه: وضعیتی که در آن هیچ دلیلی برای توجیه اقدام خاص وجود ندارد.
nonexcusableness
غیرقابل توجیه بودن: نامیده شدن به وضعیتی که شخص نمی‌تواند دلیلی برای عذرخواهی ارائه دهد.
nonexcusably
غیرقابل توجیه: به نحوی که هیچ گونه عذری برای آن وجود نداشته باشد.
nonexecutable
غیرقابل اجرا: وضعیتی که به دلیل موانع یا نواقص، امکان اجرای آن وجود ندارد.
nonexecution
عدم اجرا به معنای عدم انجام یا تحقق یک عمل یا توافق مشخص است.
nonexemplary
غیرمثالی به معنای ناچیز و غیرقابل قبول بودن یک عمل یا ویژگی است.
nonexemplification
عدم نمایاندن یا عدم ارائه مثال‌هایی که یک اصل یا قانون را توضیح دهند.
nonexemplificatior
اصطلاحی نادر و خاص که به عدم ارائه مثال یا نمونه اشاره دارد.
nonexempt
غیرمعاف به معنای عدم برخورداری از معافیت در پرداخت مالیات یا قوانین خاص است.
nonexemption
عدم معافیت به معنای عدم برخورداری از معافیت در موارد خاص یا شرایط است.
nonexercisable
غیرقابل اعمال به معنی این است که یک حق یا گزینه نمی‌تواند در زمان حاضر اجرا شود.
nonexercise
عدم اعمال به معنی انتخاب نکردن یا استفاده نکردن از یک گزینه یا حق است.
nonexerciser
غیر ورزشکار به شخصی گفته می‌شود که به طور منظم ورزش نمی‌کند.
nonexertion
عدم تلاش به معنی عدم فعالیت یا تلاش فیزیکی است.
nonexertive
غیر تلاش به کارهایی که نیاز به تلاش فیزیکی ندارد، اشاره دارد.
nonexhausted
احساس نکردن خستگی به معنای داشتن انرژی کافی و احساس خوب است.
nonexhaustible
به معنای چیزی است که هیچ‌گاه تمام نمی‌شود و در دسترس قرار دارد.