شگفت‌زده کردن یا ایجاد حیرت به دلیل غیرقابل باور بودن یا پیچیدگی یک چیز.

شامل یا معمولی با گلی و نرم، که به دلیل رطوبت یا آب زیاد دشوار برای راه رفتن است.

درگیر شدن یا مشغول شدن به کار، به ویژه برای یک کار طولانی یا دشوار.

آهنی که از رسوبات گلی در محیط‌های مردابی به دست می‌آید.

منطقه‌ای با زمین‌های مرطوب و گلی که مخصوصاً دارای گیاهان و موجودات زنده خاصی است.

مرد باتلاقی، شخصی که در مناطق مرطوب و باتلاقی زندگی می کند یا با آنجا در ارتباط است.

موس باتلاقی، نوعی گیاه است که در مناطق باتلاقی رشد می کند و به حفظ رطوبت کمک می کند.

مروارید باتلاقی، گیاهی است که در مناطق باتلاقی می روید و در داروسازی و معطرسازی مورد استفاده قرار می گیرد.

چوب باتلاقی، چوبی است که از درختانی که در باتلاق‌ها عمر کرده‌اند به دست می‌آید و به دلیل ویژگی‌های خاصش با ارزش است.

بگوف، اصطلاحی برای یک نوع پیشنهاد خرید است که در آن شما یک آیتم می‌خرید و دیگری را رایگان دریافت می‌کنید.

بروید، عبارتی برای بیان نارضایتی و درخواست برای دور شدن شخصی از خود است.

بوقومیل، یک شخصیت مذهبی در تاریخ باستان که بر جنبش‌های مذهبی تأثیر گذاشته است.

پروانه بوجونگ، که نوعی پروانه بومی است و معمولاً در مسیرهای مهاجرتی دیده می‌شود.

دستمال توالت، ورق نازک و قابل استفاده در حمام برای پاکیزگی.

رزماری باتلاقی، گیاهی است که در مناطقی با خاک مرطوب و اسیدی رشد می‌کند.

بوق‌اسپاوین، وضعیتی است که در آن ورم در ناحیه مفصل مچ پا در اسب ایجاد می‌شود.

استاندارد معمولی، به معنی عادی و بدون ویژگی‌های خاص.

باتلاق‌نورد، فردی که در مناطق مرطوب و باتلاقی زندگی می‌کند یا به این مناطق سفر می‌کند.

جعلی، بی‌ارزش، برای توصیف چیزی که واقعی نیست و باعث فریب می‌شود.

تماس‌گیرنده جعلی، شخصی که با هویت یا نیت دروغین تماس می‌گیرد تا دیگران را فریب دهد.

بو هیا، نوعی چای سیاه که از نواحی خاص چین تهیه می‌شود.

بوهیمیا، منطقه‌ای که به خاطر زندگی آزاد و مملو از هنرها و فرهنگ های مختلف شناخته شده است.

بوهمیایی، به شیوه‌ای از زندگی اشاره دارد که با خودکفایی و فرهنگ هنری و غیرکلاسیک مشخص می‌شود.

سبک بوهو، به مد و زندگی آزاد و غیررسمی اشاره دارد که بر روی زیبایی‌های طبیعی و هنجارهای غیررسمی تأکید دارد.

بوهریوم، یک عنصر شیمیایی مصنوعی با نماد Bh است که در سال 1981 کشف شد و به افتخار نیلز بور نامگذاری شده است.

بوهنک، اصطلاحی غیررسمی است که به مردان با پیشینه‌ اروپای شرقی اشاره دارد و ممکن است بار تحقیرآمیزی داشته باشد.

جوشاندن، به عمل گرم کردن مایعات تا حدی گفته می‌شود که بخار تولید کند و دما به نقطه جوش برسد.

جوشاندن تا کم شدن، به فعل کاهش پیدا کردن یا ساده کردن یک موضوع یا مسئله اشاره دارد.

به معنی ساده کردن یک مسأله یا وضعیت برای رسیدن به نتیجه‌ای اصلی.

پخته‌شده در آب یا بخار، معمولاً به غذایی اطلاق می‌شود که در آب داغ یا بخار پخته شده باشد.

پیراهنی که به روش خاصی آب‌پز شده و سخت شده است، معمولاً برای ایجاد ظاهری مرتب و تمیز.

آب‌نبات‌هایی که با پختن مواد قندی تهیه می‌شوند و معمولاً طعم‌های مختلفی دارند.

محل یا ساختمان برای نگهداری و عملکرد بویلرها که معمولاً برای تولید بخار یا گرما استفاده می‌شود.

شخصی که در صنعت ساخت و نگهداری بویلرها و مخازن فلزی تخصص دارد.

محل یا اتاقی که بویلرها و تجهیزات مرتبط با آنها قرار دارند و معمولاً برای تولید بخار یا گرما استفاده می‌شود.

لباس کار، نوعی پوشاک که معمولاً از پارچه مقاوم ساخته شده و برای کارهای سخت و صنعتی استفاده می‌شود.

طعمه‌ای ساخته شده معمولاً از مواد خوراکی و چسبنده که برای صید ماهی استفاده می‌شود.

دمایی که در آن مایع به جوش می‌آید و تبدیل به بخار می‌شود، برای هر ماده متفاوت است.

نوعی راکتور هسته‌ای که در آن آب به جوش آمده و بخار تولید می‌کند تا انرژی الکتریکی تولید نماید.

عملی که در آن مایع در حال جوش به طور ناخواسته از ظرف خارج می‌شود و باعث کثیف شدن می‌شود.