معنی فارسی paginated
B2به وضعیت محتوایی اطلاق می‌شود که به‌طور سازمان‌یافته به صفحات مختلف تقسیم شده باشد.
Having been divided into pages for organization and ease of access.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To number the pages of (a book or other document); to foliate.
معنی(verb):
To separate (data) into batches, so that it can be retrieved with a number of smaller requests.
adjective
معنی(adjective):
(of text) Whose pages have been numbered
example
معنی(example):
داده‌های صفحه‌بندی شده، جست‌وجو را آسان‌تر کرد.
مثال:
The paginated data was easier to navigate.
معنی(example):
این سند برای ارائه بهتر، صفحه‌بندی شده است.
مثال:
This document is paginated for better presentation.
معنی فارسی کلمه paginated
:
به وضعیت محتوایی اطلاق می‌شود که به‌طور سازمان‌یافته به صفحات مختلف تقسیم شده باشد.
