معنی فارسی pah

B1 [pʼa]

پاه، صدای کوتاهی که معمولاً در حالی که کسی متوجه چیزی می شود، ایجاد می‌شود.

A short sound made, often expressing surprise or realization.

interjection
معنی(interjection):

Used to express distaste, disgust or outrage.

example
معنی(example):

صدای پاه در اتاق ساکت طنین‌انداز شد.

مثال:

The sound of a pah echoed in the quiet room.

معنی(example):

او یک پاه سریع از تعجب ادا کرد.

مثال:

She let out a quick pah of surprise.

معنی فارسی کلمه pah

: معنی pah به فارسی

پاه، صدای کوتاهی که معمولاً در حالی که کسی متوجه چیزی می شود، ایجاد می‌شود.