معنی فارسی pain barrier

B2

سدی که انسان باید بر آن غلبه کند تا از میزان درد خود عبور کند و در فعالیت‌های سخت ادامه دهد.

A metaphorical term describing the point where pain becomes difficult to endure, especially in physical activities.

example
معنی(example):

او برای اتمام ماراتن از سد درد عبور کرد.

مثال:

She pushed through the pain barrier to finish the marathon.

معنی(example):

سد درد معمولاً یک چالش ذهنی در ورزش‌هاست.

مثال:

The pain barrier is often a mental challenge in sports.

معنی فارسی کلمه pain barrier

: معنی pain barrier به فارسی

سدی که انسان باید بر آن غلبه کند تا از میزان درد خود عبور کند و در فعالیت‌های سخت ادامه دهد.