معنی فارسی pain-killer
B1دارویی که درد را کاهش میدهد و به تسکین ناراحتی کمک میکند.
A medication that reduces or eliminates pain.
- NOUN
example
معنی(example):
ایبوپروفن یک مسکن معمولی است که برای درمان دردهای مختلف استفاده میشود.
مثال:
Ibuprofen is a common pain-killer used to treat various aches.
معنی(example):
بعد از عمل جراحی، به او یک مسکن داده شد تا از ناراحتی کاهش یابد.
مثال:
After surgery, he was given a pain-killer to help with discomfort.
معنی فارسی کلمه pain-killer
:
دارویی که درد را کاهش میدهد و به تسکین ناراحتی کمک میکند.