معنی فارسی painproof

B1

عملکرد یا ویژگی ایمنی در برابر درد.

Designed to be resistant to physical discomfort or pain.

example
معنی(example):

او برای تمرین سخت یک لباس بدون درد پوشید.

مثال:

She wore a painproof outfit for the rigorous training.

معنی(example):

این محصول ادعا می‌کند که در شرایط سخت بدون درد است.

مثال:

The product claims to be painproof in extreme conditions.

معنی فارسی کلمه painproof

: معنی painproof به فارسی

عملکرد یا ویژگی ایمنی در برابر درد.