معنی فارسی palaeoecology
B2بومشناسی باستانشناسی، مطالعه تعاملات اکوسیستمهای گذشته و نحوه وجود و بقای آنها.
The study of the relationships between ancient organisms and their environments.
- noun
noun
معنی(noun):
The study of past ecologies by using the evidence of fossils
example
معنی(example):
بومشناسی باستانشناسی به بررسی اکوسیستمهای باستانی میپردازد.
مثال:
Palaeoecology examines ancient ecosystems.
معنی(example):
از طریق بومشناسی باستانشناسی، نحوه تعامل گونههای باستانی را درک میکنیم.
مثال:
Through palaeoecology, we understand how ancient species interacted.
معنی فارسی کلمه palaeoecology
:
بومشناسی باستانشناسی، مطالعه تعاملات اکوسیستمهای گذشته و نحوه وجود و بقای آنها.