معنی فارسی palaeontologist
B2شخصی که به مطالعه فسیلها و موجودات باستانی میپردازد.
A scientist who studies fossils and ancient life forms.
- NOUN
example
معنی(example):
یک فسیلشناس فسیلها را مطالعه میکند تا درباره زندگی باستانی یاد بگیرد.
مثال:
A palaeontologist studies fossils to learn about ancient life.
معنی(example):
فسیلشناس یک گونه جدید از ماهیهای باستانی را کشف کرد.
مثال:
The palaeontologist discovered a new species of ancient fish.
معنی فارسی کلمه palaeontologist
:
شخصی که به مطالعه فسیلها و موجودات باستانی میپردازد.