معنی فارسی palaeoplain
B1پالئومیدان، دشت یا سطحی در دورانهای زمینشناسی که ممکن است پوشیده از آب یا گیاهان باشد.
A flattened area or plain from a geological period, often associated with ancient waters.
- NOUN
example
معنی(example):
پالئومیدان زمانی تحت پوشش اقیانوس وسیعی بود.
مثال:
The palaeoplain was once covered by a vast ocean.
معنی(example):
فسیلها در منطقه پالئومیدان یافت شدند.
مثال:
Fossils were found in the palaeoplain region.
معنی فارسی کلمه palaeoplain
:
پالئومیدان، دشت یا سطحی در دورانهای زمینشناسی که ممکن است پوشیده از آب یا گیاهان باشد.