معنی فارسی palatoglossus
B2پالتوگلاسل، عضلهای در دهان که به حرکت و کنترل زبان کمک میکند.
A muscle in the mouth that elevates the back of the tongue.
- NOUN
example
معنی(example):
پالتوگلاسل عضلهای است که نقش کلیدی در حرکت زبان ایفا میکند.
مثال:
The palatoglossus is a muscle that plays a key role in tongue movement.
معنی(example):
در تولید گفتار، پالتوگلاسل در بیان برخی صداها کمک میکند.
مثال:
In speech production, the palatoglossus assists in the articulation of certain sounds.
معنی فارسی کلمه palatoglossus
:
پالتوگلاسل، عضلهای در دهان که به حرکت و کنترل زبان کمک میکند.