معنی فارسی palau
B1پالائو، یک کشور جزیرهای با طبیعت زیبا و فرهنگ غنی.
A tropical island country in the western Pacific known for its biodiversity.
- NOUN
example
معنی(example):
پالائو یک کشور جزیرهای در اقیانوس آرام غربی است.
مثال:
Palau is an island nation in the western Pacific Ocean.
معنی(example):
گردشگران عاشق دیدن سواحل زیبای پالائو هستند.
مثال:
Tourists love visiting the beautiful beaches of Palau.
معنی فارسی کلمه palau
:
پالائو، یک کشور جزیرهای با طبیعت زیبا و فرهنگ غنی.