معنی فارسی paleichthyologic
C1وابسته به پالهایکتولوژی و مطالعه ماهیهای باستانی.
Relating to the study of ancient fish and their biological and ecological aspects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحقیقات پالهایکتولوژیک گونههای جدیدی از ماهیهای باستانی را فاش کرد.
مثال:
The paleichthyologic research revealed new species of ancient fish.
معنی(example):
یافتههای پالهایکتولوژیک او در یک نشریه معتبر منتشر شد.
مثال:
His paleichthyologic findings were published in a prestigious journal.
معنی فارسی کلمه paleichthyologic
:
وابسته به پالهایکتولوژی و مطالعه ماهیهای باستانی.