معنی فارسی paleocrystal
B2پالئوکریستال، کریستالی که در دورههای زمینشناسی بسیار قدیمی تشکیل شده و اطلاعاتی درباره تاریخ زمین ارائه میدهد.
A crystal that was formed during prehistoric geological periods.
- NOUN
example
معنی(example):
یک پالئوکریستال، کریستالی است که در زمانهای باستانی زمینشناسی شکل گرفته است.
مثال:
A paleocrystal is a crystal formed in ancient geological times.
معنی(example):
زمینشناسان پالئوکریستالها را برای یادگیری دربارهی گذشتهی زمین بررسی میکنند.
مثال:
Geologists examine paleocrystals to learn about Earth's past.
معنی فارسی کلمه paleocrystal
:
پالئوکریستال، کریستالی که در دورههای زمینشناسی بسیار قدیمی تشکیل شده و اطلاعاتی درباره تاریخ زمین ارائه میدهد.