معنی فارسی paleomagnetically
B1به طور پالئومغناطیسی به مطالعه و تحلیل ویژگیهای مغناطیسی مواد در گذر زمان اشاره دارد.
In a manner that relates to the study of paleomagnetism.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها به صورت پالئومغناطیسی تحلیل شد تا تغییرات تاریخی تعیین شود.
مثال:
The data was analyzed paleomagnetically to determine historical shifts.
معنی(example):
سنگها به صورت پالئومغناطیسی تاریخگذاری شدند تا سن آنها را درک کنیم.
مثال:
The rocks were dated paleomagnetically to understand their age.
معنی فارسی کلمه paleomagnetically
:
به طور پالئومغناطیسی به مطالعه و تحلیل ویژگیهای مغناطیسی مواد در گذر زمان اشاره دارد.