معنی فارسی palfreyed

B2

پالفرید، نوعی اسب که در گذشته به خاطر نرمی و زیبایی حرکاتش بین اشراف‌زادگان محبوب بوده است.

A type of horse known for its smoothness and elegance, historically favored by nobility.

example
معنی(example):

او بر روی اسب پالفرید سواری کرد که به خاطر حرکت نرمش معروف بود.

مثال:

He rode a palfreyed horse, which was known for its smooth gait.

معنی(example):

اسب‌های پالفرید مورد علاقه‌ی نجبا به خاطر ظرافتشان بودند.

مثال:

Palfreyed horses were favored by nobility for their elegance.

معنی فارسی کلمه palfreyed

: معنی palfreyed به فارسی

پالفرید، نوعی اسب که در گذشته به خاطر نرمی و زیبایی حرکاتش بین اشراف‌زادگان محبوب بوده است.