معنی فارسی palisadoing
B1پالیساده کردن، پروسه ایجاد حصار یا حفاظت با استفاده از تیرکهای چوبی است.
The act of creating a defensive fence or barrier
- VERB
example
معنی(example):
پالیساده کردن این ناحیه چندین هفته کار سخت به طول انجامید.
مثال:
Palisadoing the area took several weeks of hard work.
معنی(example):
آنها مشغول پالیساده کردن سکونتگاه جدید بودند.
مثال:
They were busy palisadoing the new settlement.
معنی فارسی کلمه palisadoing
:
پالیساده کردن، پروسه ایجاد حصار یا حفاظت با استفاده از تیرکهای چوبی است.