معنی فارسی palliatives
B1داروها یا روشهایی که برای کاهش درد و رنج بیماران استفاده میشوند، به ویژه در شرایط ناامید کننده.
Medications or methods used to alleviate pain and suffering, especially in hopeless cases.
- noun
noun
معنی(noun):
Something that palliates, particularly a palliative medicine.
مثال:
The radiation and chemotherapy were only palliatives.
example
معنی(example):
داروهای تسکینی در مراقبت از بیماران در مراحل آخر بیماری مهم هستند.
مثال:
Palliatives are important in caring for terminally ill patients.
معنی(example):
استفاده از داروهای تسکینی میتواند کیفیت زندگی را بهبود بخشد.
مثال:
The use of palliatives can improve the quality of life.
معنی فارسی کلمه palliatives
:
داروها یا روشهایی که برای کاهش درد و رنج بیماران استفاده میشوند، به ویژه در شرایط ناامید کننده.