معنی فارسی palpitations

B1

حالت تند زدن قلب که ممکن است به صورت احساسات ناخوشایند همراه باشد.

The sensation of having a rapid or irregular heartbeat.

noun
معنی(noun):

An abnormal beating of the heart that may be perceived by the patient, a result of excitement, exertion, or illness.

example
معنی(example):

او پس از نوشیدن قهوه بسیار دچار تند زدن قلب شد.

مثال:

She experienced palpitations after drinking too much coffee.

معنی(example):

تند زدن قلب گاهی می‌تواند نگران‌کننده باشد، اما معمولاً بی‌خطر است.

مثال:

Palpitations can sometimes be alarming, but they are often harmless.

معنی فارسی کلمه palpitations

: معنی palpitations به فارسی

حالت تند زدن قلب که ممکن است به صورت احساسات ناخوشایند همراه باشد.