معنی فارسی palsylike
B1پالسیلایک، به معنای شبیه به ظاهر یا حالت بیماری پالسی؛ به طور کلی به حالتی غیرعادی یا غیرمتعادل اشاره دارد.
Resembling the appearance or state associated with palsy; generally refers to an abnormal or unsteady state.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مجسمه ظاهری شبیه به پالسی داشت، چیزی آشنا اما عجیب.
مثال:
The sculpture had a palsylike appearance, resembling something familiar yet strange.
معنی(example):
چهرهاش شبیه به پالسی بود و سیگنالهای متناقضی درباره احساساتش ارسال میکرد.
مثال:
Her expression was palsylike, giving off mixed signals about her feelings.
معنی فارسی کلمه palsylike
:
پالسیلایک، به معنای شبیه به ظاهر یا حالت بیماری پالسی؛ به طور کلی به حالتی غیرعادی یا غیرمتعادل اشاره دارد.