معنی فارسی pamirian

B1

مربوط به منطقه پامیر و مردمان آن؛ شامل زبان‌ها و فرهنگ‌های خاص این ناحیه می‌شود.

Of or relating to the Pamirs, a mountain range in Central Asia.

example
معنی(example):

کوه‌های پامیری به خاطر زیبایی‌شان شناخته می‌شوند.

مثال:

The Pamirian mountains are known for their beauty.

معنی(example):

فرهنگ پامیری پر از سنت‌ها است.

مثال:

Pamirian culture is rich in traditions.

معنی فارسی کلمه pamirian

: معنی pamirian به فارسی

مربوط به منطقه پامیر و مردمان آن؛ شامل زبان‌ها و فرهنگ‌های خاص این ناحیه می‌شود.