معنی فارسی pampanga

B1

استانی در فیلیپین که به فرهنگ و غذاهای عالی‌اش مشهور است.

A province in the Philippines known for its rich culinary tradition.

example
معنی(example):

پامپانگا به خاطر میراث آشپزی‌اش شناخته شده است.

مثال:

Pampanga is known for its culinary heritage.

معنی(example):

جشنواره‌های پامپانگا بسیاری از توریست‌ها را به خود جلب می‌کند.

مثال:

The festivals in Pampanga attract many tourists.

معنی فارسی کلمه pampanga

: معنی pampanga به فارسی

استانی در فیلیپین که به فرهنگ و غذاهای عالی‌اش مشهور است.