معنی فارسی pampered
B1نرمشده، کسی که تحت توجه و محبت فراوان قرار میگیرد.
Spoiled with attention and luxury.
- verb
verb
معنی(verb):
To treat with excessive care, attention or indulgence.
معنی(verb):
To feed luxuriously.
example
معنی(example):
این گربه نرمشده است و هر چیزی که بخواهد را میگیرد.
مثال:
The cat is pampered and gets everything it wants.
معنی(example):
او بعد از روز تفریح در اسپای زودگذر احساس لطافت میکرد.
مثال:
She felt pampered after the spa day.
معنی فارسی کلمه pampered
:
نرمشده، کسی که تحت توجه و محبت فراوان قرار میگیرد.