معنی فارسی pamphletical
B1به معنای مربوط به بروشور، شامل اطلاعات مختصر و سودمند.
Of or relating to pamphlets; typically informative and concise.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی بروشورگونه این آگهی نظر من را جلب کرد.
مثال:
The pamphletical design of the flyer caught my eye.
معنی(example):
او از یک فرمت بروشورگونه برای گزارش پروژه خود استفاده کرد.
مثال:
She used a pamphletical format for her project report.
معنی فارسی کلمه pamphletical
:
به معنای مربوط به بروشور، شامل اطلاعات مختصر و سودمند.