معنی فارسی pangless
B1بدون احساس درد و رنج؛ یک حالت آرام و بینقص.
Without feelings of pain or suffering; a state of calm and perfection.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از اتخاذ تصمیم سخت، بدون درد احساس کرد.
مثال:
He felt pangless after making the tough decision.
معنی(example):
زندگی بدون درد چیزی است که بسیاری از افراد به آن aspire میکنند.
مثال:
Living a pangless life is something many aspire to achieve.
معنی فارسی کلمه pangless
:
بدون احساس درد و رنج؛ یک حالت آرام و بینقص.