معنی فارسی pannage

B2

پنانج به معنای اجازه دادن به خوک‌ها برای چرا در جنگل‌ها و خوردن بلوط و سایر مواد غذایی طبیعی است.

The practice of allowing pigs to forage in woodlands, particularly to eat acorns.

noun
معنی(noun):

Acorns and beech mast used as forage for pigs.

معنی(noun):

A tax formerly paid for the privilege of feeding swine in the woods.

example
معنی(example):

کشاورز به خوک‌هایش اجازه داد آزادانه برای پنانج بروند.

مثال:

The farmer allowed his pigs to roam free for pannage.

معنی(example):

پنانج برای سلامتی حیوانات اهمیت دارد.

مثال:

Pannage is important for the health of the animals.

معنی فارسی کلمه pannage

: معنی pannage به فارسی

پنانج به معنای اجازه دادن به خوک‌ها برای چرا در جنگل‌ها و خوردن بلوط و سایر مواد غذایی طبیعی است.