معنی فارسی panoramic

B1

پانورامیک، مرتبط با نمای وسیع و جامعی که می‌تواند تمام جزئیات یک چشم‌انداز را نشان دهد.

Relating to an unobstructed and comprehensive view of an extensive area.

noun
معنی(noun):

A panoramic image.

adjective
معنی(adjective):

With a wide view

example
معنی(example):

هتل نمای پانورامیکی از اقیانوس را ارائه می‌داد.

مثال:

The hotel offered a panoramic view of the ocean.

معنی(example):

او یک عکس پانورامیک از منظر را گرفت.

مثال:

She took a panoramic photograph of the landscape.

معنی فارسی کلمه panoramic

: معنی panoramic به فارسی

پانورامیک، مرتبط با نمای وسیع و جامعی که می‌تواند تمام جزئیات یک چشم‌انداز را نشان دهد.