معنی فارسی panshard

B2

قطعه یا تکه‌ای از سفال شکسته، معمولاً در زمینه باستان‌شناسی پیدا می‌شود.

A fragment of pottery, typically found in archaeological contexts.

example
معنی(example):

پانسارد به قطعه‌ای از سفال شکسته اطلاق می‌شود.

مثال:

A panshard is a piece of broken pottery.

معنی(example):

باستان‌شناسان یک پانسارد در محل حفاری پیدا کردند.

مثال:

The archaeologists found a panshard at the dig site.

معنی فارسی کلمه panshard

: معنی panshard به فارسی

قطعه یا تکه‌ای از سفال شکسته، معمولاً در زمینه باستان‌شناسی پیدا می‌شود.