معنی فارسی pansified

B1

پَنسفید به معنای تطبیق یا تغییر یک مورد به نوعی که مناسب روش جدید باشد.

To modify a concept or object to make it suitable for a specific purpose.

adjective
معنی(adjective):

Overly adorned; affected.

معنی(adjective):

Made effeminate or homosexual.

example
معنی(example):

این دستور پخت برای سازگاری با روش‌های مدرن پخت و پز پَنسفید شده بود.

مثال:

The recipe was pansified to adapt to modern cooking methods.

معنی(example):

او غذاهای سنتی را برای آسان‌تر کردن تهیه، پَنسفید کرد.

مثال:

She pansified the traditional dish to make it easier to prepare.

معنی فارسی کلمه pansified

: معنی pansified به فارسی

پَنسفید به معنای تطبیق یا تغییر یک مورد به نوعی که مناسب روش جدید باشد.